انگلیسی به فارسی

outwashes

outwasted

outwastes

outwasting

outwatched

outwatches

outwatching

outwater

outwave

outwaved

outwaving

outway

outwealth

outweapon

outweaponed

<hr> معنی : کهنه شدن، گذراندن، فرسوده شدن، بیشتر دوام کردن <hr> معانی دیگر : پوشیدن و کهنه کردن، به کار بردن و فرسوده یا ساییده کردن، مصرف کردن، بیشتر دوام داشتن، بیشتر عمر کردن

معنی : کهنه شدن، گذراندن، فرسوده شدن، بیشتر دوام کردن معانی دیگر : پوشیدن و کهنه کردن، به کار بردن و فرسوده یا ساییده کردن، مصرف کردن، بیشتر دوام داشتن، بیشتر عمر کردن

outwear

outwearied

outwearies

outwears

outweave

outweaving

outweed

outweep

outweeps

<hr> معنی : سنگین تر بودن از، مهمتربودن از <hr> معانی دیگر : بیشتر (از دیگری) وزن داشتن، سنگین تر بودن، چربیدن

معنی : سنگین تر بودن از، مهمتربودن از معانی دیگر : بیشتر (از دیگری) وزن داشتن، سنگین تر بودن، چربیدن

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی