انگلیسی به فارسی

papio

papion

papiopio

papisher

<hr> معنی : طرفدار پاپ <hr> معانی دیگر : (خصم آمیز)، هوادار پاپ، پاپ دوست

معنی : طرفدار پاپ معانی دیگر : (خصم آمیز)، هوادار پاپ، پاپ دوست

papist

papistic

papistically

papistlike

papistly

papistries

<hr> معنی : پاپ بازی <hr> معانی دیگر : (خصم آمیز) عقاید و رسوم کلیسای کاتولیک، مذهب کاتولیک

معنی : پاپ بازی معانی دیگر : (خصم آمیز) عقاید و رسوم کلیسای کاتولیک، مذهب کاتولیک

papistry

papize

papless

paplike

papmeat

papolater

papolatrous

papoose

papoose root

papooseroot

papoosh

papoula

pappa

pappain

pappataci fever

pappea

pappenheimer

pappescent

pappies

pappiest

pappiferous

pappooses

pappox

<hr> معنی : کاسه گل، حقه کامل گل، کلاله اطراف گل <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی )کاکل

معنی : کاسه گل، حقه کامل گل، کلاله اطراف گل معانی دیگر : (گیاه شناسی )کاکل

pappus

<hr> (خودمانی) پدر، بابا جان، حریره مانند، آبکی و شل، بابا جان حریره مانند

(خودمانی) پدر، بابا جان، حریره مانند، آبکی و شل، بابا جان حریره مانند

pappy

pappyri

papreg

paprica

papricas

<hr> معنی : میوه رسیده فلفل قرمز، فلفل پاپریکا، فلفل قرمز هندی <hr> معانی دیگر : گرد فلفل، پاپریکا

معنی : میوه رسیده فلفل قرمز، فلفل پاپریکا، فلفل قرمز هندی معانی دیگر : گرد فلفل، پاپریکا

paprika

paprika sauce

paprikas

paps

<hr> رجوع شود به: papua new guinea

papua

<hr> کشور پاپوا - گینه ی نو (پایتخت: پرت مورسبی 466190 - port moresby کیلومتر مربع)

کشور پاپوا - گینه ی نو (پایتخت: پرت مورسبی 466190 - port moresby کیلومتر مربع)

papua new guinea

<hr> اهل پاپوا، وابسته به پاپوا و مردم و فرهنگ و زبان آن، بومی پاپوا، وابسته به پاپوا و مردم و فرهنگ و زبان آن بومی پاپوا زبان پاپوا

اهل پاپوا، وابسته به پاپوا و مردم و فرهنگ و زبان آن، بومی پاپوا، وابسته به پاپوا و مردم و فرهنگ و زبان آن بومی پاپوا زبان پاپوا

واژه های حرف "p" - انگلیسی به فارسی