انگلیسی به فارسی

<hr> معنی : فن شناس <hr> معانی دیگر : فن شناس

معنی : فن شناس معانی دیگر : فن شناس

technologist

technologists

technologue

<hr> معنی : تکنولوژی، فن شناسی، اشنایی باصول فنی، شگرد شناسی <hr> معانی دیگر : فن، شگرد، تروند، علم کار بسته، تروندگان، فنوری، تروند شناسی، فن آوری، ورزه شناسی، واژه های فنی، تروند واژگان، اصطلاحات فنی، زبان فنی، روش فنی، تروند روش، روال فنی، فنون

معنی : تکنولوژی، فن شناسی، اشنایی باصول فنی، شگرد شناسی معانی دیگر : فن، شگرد، تروند، علم کار بسته، تروندگان، فنوری، تروند شناسی، فن آوری، ورزه شناسی، واژه های فنی، تروند واژگان، اصطلاحات فنی، زبان فنی، روش فنی، تروند روش، روال فنی، فنون

technology

technonomic

technonomy

technophilia

technophilic

technophobia

technophobic

technopsychology

technostructure

techous

<hr> معنی : کج خلق، حساس، زود رنج <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: tetchy

معنی : کج خلق، حساس، زود رنج معانی دیگر : رجوع شود به: tetchy

techy

teck

tecla

tecnoctonia

tecomin

tecon

tecpanec

tecta

tectal

tectibranch

tectibranchian

tectibranchiata

tectibranchiate

tectiform

tectocephaly

tectological

tectology

<hr> وابسته به ساختن یا ساختمان یا معماری، ساختمانی، ساختی، فن ساختمان، فن چیز سازی

وابسته به ساختن یا ساختمان یا معماری، ساختمانی، ساختی، فن ساختمان، فن چیز سازی

tectonic

tectonic movement

tectonically

<hr> معنی : ساختمان شناسی، مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی <hr> معانی دیگر : (با فعل مفرد)، (زمین شناسی) زمین ساز شناسی، مبحک ساختمان طبقات زمین شناسی

معنی : ساختمان شناسی، مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی معانی دیگر : (با فعل مفرد)، (زمین شناسی) زمین ساز شناسی، مبحک ساختمان طبقات زمین شناسی

واژه های حرف "t" - انگلیسی به فارسی