انگلیسی به فارسی

<hr> مستراح، توالت، ابدست خانه، مبال، کناراب، ادب خانه، w ابریز، مستراح، مبال

مستراح، توالت، ابدست خانه، مبال، کناراب، ادب خانه، w ابریز، مستراح، مبال

water closet

water company

water conservation

<hr> آب سرد کن، فواره ی آب سرد (برای نوشیدن)

آب سرد کن، فواره ی آب سرد (برای نوشیدن)

water cooler

water crowfoot

<hr> رجوع شود به: hydrotherapy، طب اب درمان، علاج بااب، معالجه بااب

رجوع شود به: hydrotherapy، طب اب درمان، علاج بااب، معالجه بااب

water cure

water deer

water development

<hr> معنی : سگ ابی، شناگر ماهر <hr> معانی دیگر : (انوع سگ های شکاری آب دوست) سگ شناگر، سگ مرغابی گیر، رجوع شود به: mud puppy

معنی : سگ ابی، شناگر ماهر معانی دیگر : (انوع سگ های شکاری آب دوست) سگ شناگر، سگ مرغابی گیر، رجوع شود به: mud puppy

water dog

water down

water dragon

water elm

water fast

water fern

water flea

water fountain

water gage

<hr> (شکاف کوه که در اثر جریان آب ایجاد شده) آب شکاف، آبکند

(شکاف کوه که در اثر جریان آب ایجاد شده) آب شکاف، آبکند

water gap

<hr> (گازی که از عبور دادن بخار از روی زغال سنگ مشتعل تولید می شود و به عنوان سوخت کاربرد دارد) گاز آب

(گازی که از عبور دادن بخار از روی زغال سنگ مشتعل تولید می شود و به عنوان سوخت کاربرد دارد) گاز آب

water gas

<hr> دریچه ی سد، (تاریخ امریکا) واترگیت (ماجرایی که منجر به استعفای نیکسون شد)

دریچه ی سد، (تاریخ امریکا) واترگیت (ماجرایی که منجر به استعفای نیکسون شد)

water gate

<hr> (دستگاه) فشارسنج آب، دستگاه سنجش فشار یا جریان آب، آب سنج، اندازه ابنما، اب پیم

(دستگاه) فشارسنج آب، دستگاه سنجش فشار یا جریان آب، آب سنج، اندازه ابنما، اب پیم

water gauge

water gillyflower

<hr> لیوان، ظرف آب (شیشه ای)، جام، رجوع شود به: water clock

لیوان، ظرف آب (شیشه ای)، جام، رجوع شود به: water clock

water glass

water gum

water gun

<hr> (صدای لوله ی آب هنگامی که گاز از آن عبور می کند) آبچکش

(صدای لوله ی آب هنگامی که گاز از آن عبور می کند) آبچکش

water hammer

water hazard

<hr> معنی : اب گرم کن، ظرف ابگرمکن <hr> معانی دیگر : ظرف ابگرم کن، ابگرم کن

معنی : اب گرم کن، ظرف ابگرمکن معانی دیگر : ظرف ابگرم کن، ابگرم کن

water heater

water hemlock

water hen

water hickory

<hr> معنی : چاله اب <hr> معانی دیگر : چاله ی پر از آب، آبچال، آبشخور، سورا&nbsp; یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد، چاله اب

معنی : چاله اب معانی دیگر : چاله ی پر از آب، آبچال، آبشخور، سورا یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد، چاله اب

water hole

water horehound

water horsetail

<hr> (گیاه شناسی) سنبل آبی (eichhornia crassipes)، سنبل ابی، وردالنیل

(گیاه شناسی) سنبل آبی (eichhornia crassipes)، سنبل ابی، وردالنیل

water hyacinth

<hr> یخ شیرین، آب و شکر یخ زده (که می خورند)، آلاسکا، بستنی یخی

یخ شیرین، آب و شکر یخ زده (که می خورند)، آلاسکا، بستنی یخی

water ice

<hr> (به ویژه در اطراف سر سیلندر) آبگردان، مجرای آب سر سیلندر، گرماگیر آبی، کمربند آبی

(به ویژه در اطراف سر سیلندر) آبگردان، مجرای آب سر سیلندر، گرماگیر آبی، کمربند آبی

water jacket

water jug

<hr> (مسابقه ی اسبدوانی با مانع) پرش از روی نهر یا گودال آب، آب پرش

(مسابقه ی اسبدوانی با مانع) پرش از روی نهر یا گودال آب، آب پرش

water jump

water lemon

water lettuce

<hr> معنی : سطحاب <hr> معانی دیگر : سطح آب، رویه ی آب، ارتفاع سطح آب، ژرفای آب، رجوع شود به: water table، (معماری) تراز آب، ترازابی، رویه اب، ترازابی، سطح اب

معنی : سطحاب معانی دیگر : سطح آب، رویه ی آب، ارتفاع سطح آب، ژرفای آب، رجوع شود به: water table، (معماری) تراز آب، ترازابی، رویه اب، ترازابی، سطح اب

water level

<hr> معنی : نیلوفر ابی <hr> معانی دیگر : نیلوفر ابی، (گیاه شناسی) نیلوفر آبی (راسته ی nymphaeales تیره ی nymphaeaceae)، گیگر

معنی : نیلوفر ابی معانی دیگر : نیلوفر ابی، (گیاه شناسی) نیلوفر آبی (راسته ی nymphaeales تیره ی nymphaeaceae)، گیگر

water lily

water line

water lobelia

water locust

<hr> (لوله کشی شهر) لوله ی اصلی، شاه لوله، شاه لوله اب، لوله هادی اب

(لوله کشی شهر) لوله ی اصلی، شاه لوله، شاه لوله اب، لوله هادی اب

water main

<hr> (توده ی بزرگی از آب دریا که دارای حرارت و شوری بخصوصی است) آب توده

(توده ی بزرگی از آب دریا که دارای حرارت و شوری بخصوصی است) آب توده

واژه های حرف "w" - انگلیسی به فارسی