انگلیسی به فارسی

weepiest

weepiness

<hr> اشک ریزی، گریه، گریه و زاری، مویه، دارای شاخه های آویخته، گریان، پر اشک، توام با اشک ریزی، گریه کننده، تراوش دار

اشک ریزی، گریه، گریه و زاری، مویه، دارای شاخه های آویخته، گریان، پر اشک، توام با اشک ریزی، گریه کننده، تراوش دار

weeping

weeping beech

weeping love grass

weeping spruce

weeping tree broom

<hr> معنی : بید مجنون <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) بید مجنون (salix babylonica)

معنی : بید مجنون معانی دیگر : (گیاه شناسی) بید مجنون (salix babylonica)

weeping willow

weepingly

weeps

<hr> معنی : عزادار، عزادار، نالان، گریان <hr> معانی دیگر : اشکبار، پر اشک، متمایل به گریه و زاری، تراونده، آب چکان، عرق ریز

معنی : عزادار، عزادار، نالان، گریان معانی دیگر : اشکبار، پر اشک، متمایل به گریه و زاری، تراونده، آب چکان، عرق ریز

weepy

weer

weerish

wees

weeshee

weeshy

weest

weet

weeted

weeting

weetless

weety

weever

weevers

<hr> معنی : شپشه، شپشه گندم، کو، سوسه <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) سوسکچه (انواع سوسک های سر خرطومی به ویژه curculionidae که آفت پنبه و غلات اند)، شپشک

معنی : شپشه، شپشه گندم، کو، سوسه معانی دیگر : (جانور شناسی) سوسکچه (انواع سوسک های سر خرطومی به ویژه curculionidae که آفت پنبه و غلات اند)، شپشک

weevil

weeviled

weevillike

<hr> weevily شپشه وار، شپشه دار

weevily شپشه وار، شپشه دار

weevilly

weevilproof

<hr> weevilly سپشه وار، سپشه دار

weevilly سپشه وار، سپشه دار

weevily

weevily or weevilly

weewaw

weewee

weeweed

weewees

weewilled

weewow

weeze

weezle

<hr> معنی : پود، چیز بافته، نمد بافته <hr> معانی دیگر : (بافندگی) پود (در برابر: تار warp - بیشتر woof می گویند)، تار عنکوبت، تنیدن

معنی : پود، چیز بافته، نمد بافته معانی دیگر : (بافندگی) پود (در برابر: تار warp - بیشتر woof می گویند)، تار عنکوبت، تنیدن

واژه های حرف "w" - انگلیسی به فارسی