عربی به فارسی

<hr> مترادف سمعی : شنیداری <hr> متضاد سمعی : بصری، دیداری <hr> برابر پارسی : شنیداری

مترادف سمعی : شنیداری متضاد سمعی : بصری، دیداری برابر پارسی : شنیداری

سمعی

سمفونیه

سمم

<hr> مترادف سمن : یاسمن، یاسمین، شبدر

مترادف سمن : یاسمن، یاسمین، شبدر

سمن

سمندر

سمنه

<hr> مترادف سمک : حوت، ماهی، نون

مترادف سمک : حوت، ماهی، نون

سمک

سمک التونا

سمک الرنجه

سمک السیف

سمک الصبار

سمک القرش

سمک بحری

سمک ذهبی

سمک مفلطح

سمک ملائکی

سمک موسی

<hr> مترادف سمین : پرگوشت، پروار، چاق، شحیم، فربه، گوشتالو، مسمن <hr> متضاد سمین : لاغر

مترادف سمین : پرگوشت، پروار، چاق، شحیم، فربه، گوشتالو، مسمن متضاد سمین : لاغر

سمین

سمیک

<hr> مترادف سن : پرده، مجلس، صحنه، جایگاه وقوع حادثه، رویداد، واقعه، گزارش، شرح، عمر، آفت گندم، دندان <hr> برابر پارسی : زاد، سال

مترادف سن : پرده، مجلس، صحنه، جایگاه وقوع حادثه، رویداد، واقعه، گزارش، شرح، عمر، آفت گندم، دندان برابر پارسی : زاد، سال

سن

سن الیاس

<hr> مترادف سنبل : خوشه، نوعی گل

مترادف سنبل : خوشه، نوعی گل

سنبل

<hr> مترادف سنت : آداب، آیین، رسم، رسوم، عرف، مذهب، راه، روش، سیره، ختنه، ختنه سوران، تسنن، سنی <hr> متضاد سنت : شیعه <hr> برابر پارسی : روش، شیوه، نهاد، آیین، ایستار، تراداد

مترادف سنت : آداب، آیین، رسم، رسوم، عرف، مذهب، راه، روش، سیره، ختنه، ختنه سوران، تسنن، سنی متضاد سنت : شیعه برابر پارسی : روش، شیوه، نهاد، آیین، ایستار، تراداد

سنت

سنتغرام

سنتیم

سنتیمتر

سنجاب

سندان

سندویتش

سنطور

سنمور

<hr> مترادف سنوی : سالیانه، سنواتی، سالانه

مترادف سنوی : سالیانه، سنواتی، سالانه

سنوی

سنویا

سنویه

<hr> مترادف سهل : آسان، ساده، میسر ، نرم، روان، هموار، کوچک، ناچیز، کم اهمیت، اندک، کم <hr> متضاد سهل : بغرنج، دشوار، صعب، غامض، مشکل <hr> برابر پارسی : آسان، ساده

مترادف سهل : آسان، ساده، میسر ، نرم، روان، هموار، کوچک، ناچیز، کم اهمیت، اندک، کم متضاد سهل : بغرنج، دشوار، صعب، غامض، مشکل برابر پارسی : آسان، ساده

سهل

سهل الانقیاد

سهل المنال

<hr> مترادف سهل الهضم : خوشگوار، زودهضم، سریع الهضم <hr> متضاد سهل الهضم : بدگوار، دیرهضم

مترادف سهل الهضم : خوشگوار، زودهضم، سریع الهضم متضاد سهل الهضم : بدگوار، دیرهضم

سهل الهضم

<hr> مترادف سهل الوصول : زودیاب، سهل الحصول، یافتنی <hr> متضاد سهل الوصول : دست نیافتنی، دیریاب، دشواریاب، نایاب <hr> برابر پارسی : آسان رس، آسان یاب، آسانیاب

مترادف سهل الوصول : زودیاب، سهل الحصول، یافتنی متضاد سهل الوصول : دست نیافتنی، دیریاب، دشواریاب، نایاب برابر پارسی : آسان رس، آسان یاب، آسانیاب

سهل الوصول

<hr> مترادف سهم : بهر، بهره، حصه، قسمت، نصیب، بیم، ترس، دهشت، خوف، هراس، هول، هیبت، شکوه، هیمنه، جذبه، پیکان، تیر، خدنگ، فلش، قرعه <hr> برابر پارسی : بهره، بخش، دانگ

مترادف سهم : بهر، بهره، حصه، قسمت، نصیب، بیم، ترس، دهشت، خوف، هراس، هول، هیبت، شکوه، هیمنه، جذبه، پیکان، تیر، خدنگ، فلش، قرعه برابر پارسی : بهره، بخش، دانگ

سهم

سهوله

<hr> مترادف سوء : بد، ناروا ، قبیح، ناپسند، شنیع <hr> متضاد سوء : نیک، روا، نیکو، پسندیده، مستحسن <hr> برابر پارسی : اندوه، بدی، زشتی

مترادف سوء : بد، ناروا ، قبیح، ناپسند، شنیع متضاد سوء : نیک، روا، نیکو، پسندیده، مستحسن برابر پارسی : اندوه، بدی، زشتی

واژه های حرف "س" - عربی به فارسی