صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "د" - گویش اصفهانی
دریاچه
درید
دریدن
دزدید
دزدیدن
دست
دستآس
دسته (گروه)
دستههاون
دستهکلنگ
دستگیرهآشپزخانه
دشت
دشمن
دعا
دعوا
دفاع
دفتر
دق کردن
دل پیچه (زهیر)
دلآشوب
دلتنگ
دلداری
دلسوز
دلم میخواهد که تو اینجا بمانی.
دلوآب
دلوچه
دلیجه
دم
دمکشدیگپلو
دنبه
دندان
دندان آسیا
دندان نیش
دندان پیشین
دنده
ده
دهان
دهندره
دهنهاسب
دو
دو برادر و خواهر کوچک دارم.
دو سال پیش
دو منونیم
دوات
دوازده
دواند
دواندن
دوباره
بیشتر