دانشنامه عمومی

خرگوش کوتوله

خرگوش کوهی

خرگوش کوهی جنوبی

خرگوش کوهی زردلکه

خرگوش کوهی صخره

خرگوش کوهی غربی

خرگوش گرانادا

خرگوش یون نان

خرگوشان

خرگوشک

خرگوشکی

خرگوشی

خرگونه

خرگویه

خرگی

خرگینه کوی یکشکر

خرگیوش

خری اسلوت

خری اغلان

خری کنتمان

خریا

خریبسکا

خریبه

خریبکه

خریت بن راشد

خریت داو

خریت سولولد

خریت فان خستل

خریت فان ویس

خریت فورتینگ

خریت ملمان

خریتش

خریج

<hr> مترادف خرید : ابتیاع، بیع، خریداری، معامله <hr> متضاد خرید : شرا، فروش

مترادف خرید : ابتیاع، بیع، خریداری، معامله متضاد خرید : شرا، فروش

خرید

خرید الاسکا

خرید اینترنتی

خرید قطب شمال

خرید لوئیزیانا

خرید منحصربه فرد

خرید موشک اس 300 توسط ایران

<hr> مترادف خرید و فروش : بیع و شرا، داد و ستد، سوداگری، معامله

مترادف خرید و فروش : بیع و شرا، داد و ستد، سوداگری، معامله

خرید و فروش

خرید و نگهداری

خرید گروهی

<hr> مترادف خریدار : بایع، مشتری ، طالب، مشتاق، خواهان، علاقه مند، مشتاق <hr> متضاد خریدار : فروشنده، بی علاقه، بیزار

مترادف خریدار : بایع، مشتری ، طالب، مشتاق، خواهان، علاقه مند، مشتاق متضاد خریدار : فروشنده، بی علاقه، بیزار

خریدار

خریدار دوره گرد

خریدار شخصی

<hr> مترادف خریداری : ابتیاع، خرید، سودا، معامله <hr> متضاد خریداری : فروش

مترادف خریداری : ابتیاع، خرید، سودا، معامله متضاد خریداری : فروش

خریداری

خریدن عروس

واژه های حرف "خ" - دانشنامه عمومی