خلاش گنبدی

<hr> مترادف خلاصه : اجمال، اختصار، القصه، برگزیده، منتخب، باری، به هر حال، ایجاز، بالاجمال، چکیده، زبده، شمه، کوتاه، گزیده، ماحصل، مجمل، مختصر، ملخص، موجز <hr> متضاد خلاصه : تفصیل <hr> برابر پارسی : چکیده، فشرده، گزیده

مترادف خلاصه : اجمال، اختصار، القصه، برگزیده، منتخب، باری، به هر حال، ایجاز، بالاجمال، چکیده، زبده، شمه، کوتاه، گزیده، ماحصل، مجمل، مختصر، ملخص، موجز متضاد خلاصه : تفصیل برابر پارسی : چکیده، فشرده، گزیده

خلاصه

خلاصه الاثر

خلاصه الاشعار و زبده الافکار

خلاصه الافکار

خلاصه تاریخ افغانستان

خلاصه تاریخ ایران

خلاصه سازی خودکار

خلاصه سازی کد منبع

<hr> مترادف خلاصه نویسی : چکیده نویسی، خلاصه سازی، تلخیص

مترادف خلاصه نویسی : چکیده نویسی، خلاصه سازی، تلخیص

خلاصه نویسی

<hr> مترادف خلاصی : آزادی، آسودگی، رهایی، فراغت، رستگاری، نجات <hr> متضاد خلاصی : اسارت <hr> برابر پارسی : رهایی

مترادف خلاصی : آزادی، آسودگی، رهایی، فراغت، رستگاری، نجات متضاد خلاصی : اسارت برابر پارسی : رهایی

خلاصی

خلاف جریان

خلاف قانون

<hr> مترادف خلافت : جانشینی، خلیفگی، حکومت، حکومت اسلامی، پادشاهی، سلطنت

مترادف خلافت : جانشینی، خلیفگی، حکومت، حکومت اسلامی، پادشاهی، سلطنت

خلافت

خلافت اموی

خلافت رسولی

خلافت سوکوتو

خلافت عباسی

خلافت علی بن ابی طالب

خلافت فاطمیان

خلافت قرطبه

خلافیات

<hr> مترادف خلاقیت : آفرینشگری، ابتکار، ابداع، سازندگی <hr> برابر پارسی : آفرینش گری، آفرینشگری، نوآفرینی، نوآوری

مترادف خلاقیت : آفرینشگری، ابتکار، ابداع، سازندگی برابر پارسی : آفرینش گری، آفرینشگری، نوآفرینی، نوآوری

خلاقیت

خلاقیت شناسی

خلاقیت شناسی سازمانی مدیریتی

خلاقیت محاسباتی

خلاقیت و نواوری

<hr> مترادف خلال : اثنا، جریان، حین، ضمن، طی، میان، هنگام، تباهی ها، فسادها، خصایل، خصلت ها، خوی ها، منش ها، تکه چوب نازک، بریده پوست نارنج و نارنگی، دندان پاک کن <hr> برابر پارسی : درمیان

مترادف خلال : اثنا، جریان، حین، ضمن، طی، میان، هنگام، تباهی ها، فسادها، خصایل، خصلت ها، خوی ها، منش ها، تکه چوب نازک، بریده پوست نارنج و نارنگی، دندان پاک کن برابر پارسی : درمیان

خلال

خلال دندان

خلال کردن

خلانربروخ

خلاکش

<hr> مترادف خلبان : هوانورد، طیاره چی، هدایت کننده هواپیما، بال گرد

مترادف خلبان : هوانورد، طیاره چی، هدایت کننده هواپیما، بال گرد

واژه های حرف "خ" - دانشنامه عمومی