دانشنامه عمومی

زسپووی فیلمووه

زسکو

زسیدکو

زسیگمندی

<hr> مترادف زشت : بدریخت، بدشکل، بدمنظر، بدهیکل، بی ریخت، کریه، کریه المنظر، پچل، بد، سوء، مذموم، ذمیمه، رکیک، سخیف، شنیع، فاحش، قبیح، مستهجن، مکروه، ناپسند، نازیبا، نفرت انگیز، نکوهیده، ننگین <hr> متضاد زشت : قشنگ

مترادف زشت : بدریخت، بدشکل، بدمنظر، بدهیکل، بی ریخت، کریه، کریه المنظر، پچل، بد، سوء، مذموم، ذمیمه، رکیک، سخیف، شنیع، فاحش، قبیح، مستهجن، مکروه، ناپسند، نازیبا، نفرت انگیز، نکوهیده، ننگین متضاد زشت : قشنگ

زشت

زشت سیما

زشت سیمایان

زشت ماهی

زشت و زیبا

زشت کثیف و بد

زشتر

زشترموهه

زشک

زط ها

زعازع

زعاف

زعبیل

زعتر

زعروریه

زعفان

زعفر جنی

<hr> برابر پارسی : زفران، کرکم

برابر پارسی : زفران، کرکم

زعفران

زعفران 1220

زعفران المه

زعفران باکو

زعفران بنفش

زعفران جوقاسم

زعفران خزر

زعفران دوگله

زعفران زاگرس

زعفران زیبا

زعفران ساب

زعفران سفلی

زعفران علیا

زعفران مرغزار

زعفران کارترایتیانوس

زعفران کلا

زعفرانی

زعفرانی رنگش کن

زعفرانیه

زعفرانیه 14 تیر

زعقه

زعیم اباد

زعیمه

زغال

زغال اخته

زغال اخته 8858

زغال اخته ابریشمی

واژه های حرف "ز" - دانشنامه عمومی