تب راجع

تب راجعه (پزشکی)

تب ربع

تب روماتیسم (پزشکی)

تب زا

تب زرد (پزشکی)

تب سنج

تب سیاه آب (پزشکی)

تب عرق گز

تب عرق گز (پزشکی)

تب لازم

تب مالاریا

تب مالاریا (پزشکی)

<hr> برابر پارسی : تب شیر

تب مالت

تب مالت (پزشکی)

تب مانند

تب نوبه

تب نوبه (پزشکی)

تب و تاب

تب و تاب (احساسات)

تب و تاب داشتن

تب و تاب داشتن (مجازی)

تب و تاب عشق

تب و لرز

تب و لرز (پزشکی)

تب گونه

تب گیر

تب یازه

تب یونجه

تب یونجه (پزشکی)

<hr> مترادف تبادر : پیشی، تعجیل، سبقت، شتاب، پیشدستی کردن، شتافتن، عجله کردن، پیشی گرفتن، سبقت گرفتن

مترادف تبادر : پیشی، تعجیل، سبقت، شتاب، پیشدستی کردن، شتافتن، عجله کردن، پیشی گرفتن، سبقت گرفتن

تبادر

<hr> مترادف تبادل : تبدیل، تعویض، تهاتر، مبادله، معاوضه | مبادله، ردوبدل، عوض وبدل، معاوضه <hr> برابر پارسی : داد و ستد، جابجایی

مترادف تبادل : تبدیل، تعویض، تهاتر، مبادله، معاوضه | مبادله، ردوبدل، عوض وبدل، معاوضه برابر پارسی : داد و ستد، جابجایی

تبادل

تبادل آتش (گلوله)

تبادل اتش

<hr> برابر پارسی : هم اندیشی، رَمش اندیشه ها، رایزنی

برابر پارسی : هم اندیشی، رَمش اندیشه ها، رایزنی

تبادل افکار

تبادل خبر کردن

تبادل صدا

تبادل مکرر (تنیس و والیبال و غیره)

<hr> برابر پارسی : گفتگو، گفتمان

برابر پارسی : گفتگو، گفتمان

تبادل نظر

تبادل نظر کردن

تبادل پذیر

تبادل کردن

تبادلی

<hr> مترادف تبار : آل، خاندان، خانواده، دودمان، نسب، نسل، اصل، گوهر، نژاد، نابودی، هلاک، هلاکت

مترادف تبار : آل، خاندان، خانواده، دودمان، نسب، نسل، اصل، گوهر، نژاد، نابودی، هلاک، هلاکت

واژه های حرف "ت" - فارسی به انگلیسی