صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ت" - فارسی به انگلیسی
تهیه کردن طبق فرمول
تهیه کردن طبق نقشه
تهیه کردن فیلم و تلویزیون
تهیه کننده
تهیه کننده (سینما و تلویزیون و غیره)
تهیه کننده ابزار کار
تهیه کننده ساز و برگ
تهیک
تهیگ سنج
تهیگاه
تهیگری
تهیگی
تهییج
تهییج شده
تهییج نشدنی
تهییج کردن
تو
تو (برای بیان محبت یا هم دردی و غیره)
تو بازی رفتن
تو بازی رفتن (مصنوعا)
تو بردن
تو بردنی
تو جلد کسی رفتن
تو خالی
تو دادن هوا
تو دار
تو در تو
تو دل برو
تو دل برو (عامیانه)
تو دماغی
تو دماغی حرف زدن
تو دنده گذاشتن ماشین
تو دهنی
تو دوزی
تو ذوق کسی زدن
تو رفتن
تو رفته ای
تو رفته در اثر فشار
تو رو دربایستی انداختن
تو روی هم ایستادن
تو روی کسی ایستادن
تو رگ زنی
تو سرخ
تو سری
تو سری خور
تو هم رفتن (قیافه)
تو پز
تو پزی
بیشتر