صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ج" - فارسی به انگلیسی
جغله
جغه
جغه (ارتش)
جغه گره مانند
جغور بغور
جف القلم
جفا
جفا پیشه
جفا کار
جفا کاری
جفا کردن
جفادیده
جفاپیشه
جفاکار
جفاکاری
جفت
جفت (هفت تیر و سگ شکاری و غیره)
جفت (پس از زایمان)
جفت (کالبد شناسی - جانور شناسی)
جفت بودن
جفت جفت
جفت زدن
جفت سازی
جفت شدن
جفت شدن (نجاری)
جفت شدن در هم
جفت شده
جفت شدگی
جفت و جور شدن اطلاعات
جفت و جور شدن واقعیت
جفت و جور کردن اطلاعات
جفت و جور کردن واقعیت
جفت کردن
جفت کردن (قدیمی)
جفت کردن (نجاری)
جفت کردن در هم
جفت گیری
جفت گیری کردن
جفته
جفته (دستور زبان)
جفتک
جفتک (اسب)
جفتک انداختن
جفتک انداختن اسب
جفتک جنین
جفتک چارکش
جفتک چهارکش بازی کردن
جفتک(اسب)
بیشتر