صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ج" - فارسی به انگلیسی
جای کار در کارخانه
جای کافی
جای کافی برای انجام کاری
جای کثیف
جای کم ژرفا در دریا و دریاچه
جای کوچک
جای کوچک و تاریک (مجازی)
جای گذاشتن پنجه پا (کوهنوردی و غیره)
جای گرد
جای گرفتن
جای گرم و نرم جستن
جای گرم و پر سر و صدا
جای گره در تخته و الوار
جای گزین شدن
جایاب (نجوم)
جایابی
جایابی کردن
جایخی در یخچال
جایز
جایز الخطا
جایز شماری
جایز شمردن
جایزالخطا
جایزه
جایزه (اقتصاد)
جایزه اسکار
جایزه با تخفیف زیاد
جایزه برنده
جایزه بزرگ
جایزه دادن
جایزه دار
جایزه دلگرمی در مسابقات
جایزه شرطبندی
جایزه ممتاز
جایزه منفی
جایزه نوبل
جایزه پولیتزر
جایزه پولیتزر (روزنامه نگاری و غیره)
جایزه ی اول
جایمند شدن
جایمند کردن
جایمندی
جایگاه
جایگاه ارکستر
جایگاه ارکستر (تئاتر)
جایگاه بلند
جایگاه تماشاچیان در ورزشگاه
جایگاه توپ سنگین
بیشتر