صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ج" - فارسی به انگلیسی
جرنگیدن با صدای بلند
جره
جرو بحث
جرو بحث کردن سرقیمت
جروبحث
جرگ
جرگه
جرگه بسته
جرگه سالار
جرگه سالاری
جری
جریان
جریان آب
جریان آهسته
جریان اب
جریان اهسته
جریان برق
جریان به داخل
جریان حقوقی
جریان خون
جریان داشتن
جریان دوسویه
جریان زیرین آب
جریان زیرین هوا
جریان سریع آب
جریان شدید هوا ناشی از نواختن شیپور
جریان طبیعی
جریان عادی
جریان عمقی آب
جریان عمقی هوا
جریان متناوب
جریان متناوب (برق)
جریان مخالف
جریان مستقیم
جریان مستقیم (برق)
جریان نقدی
جریان هوا
جریان پسرو (هوانوردی)
جریان پیدا کردن
جریان کم
جریان یافتن
جریانات
جریب
جریب فرنگی
جریبا
جریحه
جریحه دار
جریحه دار کردن
بیشتر