جزو دسته

جزو دسته موفق و محبوب

جزو سازمان

جزو عوام

جزو قاذورات

جزو مخلفات چیزی بودن

جزو چیزی بودن

جزو چیزی شدن

جزو چیزی کردن

<hr> مترادف جزوه : دفترچه، رساله، کتابچه <hr> برابر پارسی : دفترچه، نوشته

مترادف جزوه : دفترچه، رساله، کتابچه برابر پارسی : دفترچه، نوشته

جزوه

جزوه (روزنامه)

<hr> مترادف جزوه دان : کارتن، کلاسور

مترادف جزوه دان : کارتن، کلاسور

جزوه دان

جزوه نویس

جزووز کردن

جزی

<hr> مترادف جزیره : آبخست، آبخوست، آبخو، آداک <hr> برابر پارسی : آبخوست

مترادف جزیره : آبخست، آبخوست، آبخو، آداک برابر پارسی : آبخوست

جزیره

جزیره العرب

جزیره ای

جزیره ایمنی (راهنمایی رانندگی)

جزیره ایمنی در ایستگاه ها

جزیره بسیار کوچک

جزیره شمالی

جزیره مانند

جزیره مرجانی

جزیره نشین

جزیره کم ارتفاع (جغرافی)

جزیره کوچک

جزیرهالعرب

جزیرک

جزیرکچه

<hr> مترادف جزیل : بسیار، بی شمار، قابل ملاحظه، بزرگ، عظیم

مترادف جزیل : بسیار، بی شمار، قابل ملاحظه، بزرگ، عظیم

جزیل

<hr> مترادف جزیه : باج، باژ، خراج، گزیت، مالیات <hr> برابر پارسی : باژ، گزیت، گزیه

مترادف جزیه : باج، باژ، خراج، گزیت، مالیات برابر پارسی : باژ، گزیت، گزیه

جزیه

جزیه دهنده

<hr> مترادف جسارت : بی پروایی، تهور، جرئت، دلیری، شوخی، شهامت، گستاخی، وقاحت <hr> برابر پارسی : گستاخی، بی پروایی

مترادف جسارت : بی پروایی، تهور، جرئت، دلیری، شوخی، شهامت، گستاخی، وقاحت برابر پارسی : گستاخی، بی پروایی

جسارت

جسارت (عامیانه)

جسارت آمیز

<hr> مترادف جسارت امیز : ( جسارت آمیز ) بی باکانه، تهورآمیز، جسورانه، شجاعانه، متهورانه

مترادف جسارت امیز : ( جسارت آمیز ) بی باکانه، تهورآمیز، جسورانه، شجاعانه، متهورانه

جسارت امیز

جسارت کردن

جسارتا

<hr> مترادف جسامت : تناوری، تنومندی

مترادف جسامت : تناوری، تنومندی

جسامت

<hr> مترادف جست : پرش، جهش، خیز

مترادف جست : پرش، جهش، خیز

واژه های حرف "ج" - فارسی به انگلیسی