<hr> مترادف راستی : صحت، صدق، صواب، هوده، صحت عمل، صداقت، حق، حقیقت، حقیقی، واقعی، راستین <hr> متضاد راستی : بیهوده، دروغین

مترادف راستی : صحت، صدق، صواب، هوده، صحت عمل، صداقت، حق، حقیقت، حقیقی، واقعی، راستین متضاد راستی : بیهوده، دروغین

راستی

راستی (عامیانه)

راستی ها

راستی!

راستیابی کردن

<hr> مترادف راستین : بی ریا، صادق، صمیمی، مخلص، حقیقی، واقعی <hr> متضاد راستین : دروغین

مترادف راستین : بی ریا، صادق، صمیمی، مخلص، حقیقی، واقعی متضاد راستین : دروغین

راستین

راستین بنیاد

راستین میان

راستین نما

راستین نما (هنر و ادبیات)

راستین نمایانه

راستین نمایی

راستین وار

راستین وارانه

راستین واژه

راستین چه

راستین گر

راستین گرا

راستین گرایی

راستینانه

راستینه

راستینک

راستینگرانه

راستینگری

راستینگی

راستینگی ها

راستینی

<hr> مترادف راسخ : استوار، پابرجا، پایدار، ثابت، ثابت قدم <hr> متضاد راسخ : نااستوار <hr> برابر پارسی : استوار، پای برجا، پایدار

مترادف راسخ : استوار، پابرجا، پایدار، ثابت، ثابت قدم متضاد راسخ : نااستوار برابر پارسی : استوار، پای برجا، پایدار

راسخ

راسخ عزم

راسخت

راسن

راسو

راسو (جانور شناسی)

راسوی بدبو (جانور شناسی)

راسوی گندناک

راش

راش (گیاه شناسی)

<hr> مترادف راشد : ره شناس، متدین، متقی

مترادف راشد : ره شناس، متدین، متقی

راشد

راشدان

<hr> مترادف راشی : رشوه ده، رشوه دهنده، باج ده، پاره ده <hr> متضاد راشی : رشوه ستان، رشوه گیر، مرتشی

مترادف راشی : رشوه ده، رشوه دهنده، باج ده، پاره ده متضاد راشی : رشوه ستان، رشوه گیر، مرتشی

راشی

راشیتیسم

راشیتیسم (پزشکی)

راضع

<hr> مترادف راضی : رضا، قانع، متقاعد، خرسند، خشنود، خوشدل <hr> متضاد راضی : ناراضی <hr> برابر پارسی : خرسند، خوشنود، بهکام، دلخوش

مترادف راضی : رضا، قانع، متقاعد، خرسند، خشنود، خوشدل متضاد راضی : ناراضی برابر پارسی : خرسند، خوشنود، بهکام، دلخوش

واژه های حرف "ر" - فارسی به انگلیسی