ربع مسکون

ربع پیرامون

ربعی

ربقه

ربنا

ربوبیت

<hr> مترادف ربودن : دزدیدن، ربایش، سرقت، قاپیدن

مترادف ربودن : دزدیدن، ربایش، سرقت، قاپیدن

ربودن

ربودگی

ربی

ربی (یهودیت)

ربیب

ربیبه

<hr> مترادف ربیع : بهار، بهاران ، خریف <hr> متضاد ربیع : تموز

مترادف ربیع : بهار، بهاران ، خریف متضاد ربیع : تموز

ربیع

ربیع الاول

ربیعی

<hr> مترادف رتبه : اشل، پایگاه، پایه، جاه، درجه، مرتبه، مقام، منزلت <hr> برابر پارسی : پایه، رده، پایک، تراز، دهناد، رسته

مترادف رتبه : اشل، پایگاه، پایه، جاه، درجه، مرتبه، مقام، منزلت برابر پارسی : پایه، رده، پایک، تراز، دهناد، رسته

رتبه

رتبه اسقفی

رتبه ای

رتبه بندی

رتبه بندی کردن

رتبه بندی کردن شرکت کنندگان در مسابقه

رتبه سه

رتبه و شغل صدر اعظم

رتبه و مقام دادن به

رتبه گرفتن

رتسینا

<hr> برابر پارسی : سر وسامان دادن

برابر پارسی : سر وسامان دادن

رتق و فتق

رتم

رتوش

رتوش کردن

رتوش کردن عکس

رتیل

رتیل باغی

رتیل وار

<hr> مترادف رج : خط، رده، ردیف، صف، بند، رسن، ریسمان

مترادف رج : خط، رده، ردیف، صف، بند، رسن، ریسمان

رج

رج بستن

رج بندی

رج بندی کردن

رج شمار

رج ماکو زده شده (بافندگی)

رج واره

رج کردن

رجائ

رجاست

<hr> مترادف رجال : اکابر، بزرگان، مردان، نجبا، نجیبان <hr> متضاد رجال : نسوان <hr> برابر پارسی : مردان، بزرگان، رهبران

مترادف رجال : اکابر، بزرگان، مردان، نجبا، نجیبان متضاد رجال : نسوان برابر پارسی : مردان، بزرگان، رهبران

واژه های حرف "ر" - فارسی به انگلیسی