صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ز" - فارسی به انگلیسی
زبرسوی
زبرمرد
زبرنگاره
زبرنگاشت کردن
زبره
زبره (مواد خوراکی زبر مانند سبوس)
زبره آرد
زبره سنگ
زبره گیری کردن
زبرکش (زمین شناسی - بالاآمدگی شدید زمین مثلا در اثر زلزله)
زبری
زبرین
زبل
زبل (خودمانی)
زبل (عامیانه)
زبل تر بودن
زبل دان
زبلی
زبور
زبون
زبون (آدم)
زبون ساختن
زبون کردن
زبونی
زبیب
زبیده
زبیل
زتا
زتا (ششمین وات الفبای یونانی)
زجاج
زجاجی
زجاجیت
زجاجیه
زجاجیه (کالبدشناسی)
زجر
زجر دادن
زجر دادن با شکنجه
زجر دادن با غلتک
زجر دهنده
زجر شدید و طولانی
زجر پایا
زجر کردن
زجرکش
زجرکش کردن
زحل
زحل (نجوم)
زحل کیوان
زحمت
بیشتر