صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ز" - فارسی به انگلیسی
زیر گروه
زیر گیاه
زیر یوغ بردن
زیر یوغ در آوردن
زیرآب
زیرآب رفتگی
زیرآب روی
زیرآب زدن
زیرآبی
زیرا
زیرا که
زیراب
زیراب (معماری)
زیراب کسی را زدن
زیراشکوب در جنگل
زیراعلا
زیرالگو
زیرانداز
زیراکس
زیراکس کردن
زیراکه
زیربار چیزی نرفتن
زیربنا
زیربند
زیرتراز حد خوشایند (موسیقی)
زیرترین
زیرترین صدا (موسیقی)
زیرتنگ
زیرجامه
زیرجامه زنانه (عامیانه)
زیرجلی
زیرجلی (امور غیر قانونی)
زیرجلی (عامیانه)
زیرجلی همدستی کردن
زیرجلی همکاری کردن
زیرحمال
زیرحوله ای
زیرخان
زیرخاک (زمین شناسی)
زیرخاکی
زیرخنده زدن
زیرخوان
زیردریایی
زیردریایی آلمانی
زیردریایی اتمی (خودمانی)
زیردریایی اتمی (عامیانه)
زیردست
زیردست نوازی
بیشتر