صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "س" - فارسی به انگلیسی
سر و کار
سر و کار داشتن
سر و کار داشتن با
سر وقت
سر وقت آمدن
سر وقت بودن
سر وقت کسی رفتن
سر ویراستار
سر پاسبان
سر پایین
سر پرستار
سر پستان
سر پنجه (جانور)
سر پهن
سر پیشخدمت
سر پیشخدمت زندان زنان و برخی سازمان های دیگر
سر پیچ گیردار
سر پیچی
سر پیچی کردن با لطایف الحیل
سر چشمه گرفتن از
سر چوچوله
سر چیزی را برطرف کردن
سر چیزی را پوشاندن
سر کارگر گذاشتن
سر کتاب
سر کردن
سر کرده
سر کسی ریختن
سر کسی شیره مالیدن
سر کشیدن
سر کوه
سر کیسه را شل کردن
سر کیف
سر گرداندن
سر گشاده
سر گشته
سر یشم پنبه
سر(عامیانه)
سرآب
سرآذین
سرآسا
سرآسا در صندلی دندانپزشک
سرآستین
سرآستین (پوشاک)
سرآستینی (ارتش)
سرآسه
سرآسیمه
سرآسیمگی
بیشتر