فارسی به انگلیسی

سور دانگی

سور مانند

سور نیمروز

سور و شادی

سور چران

سور کردن

سورئالیست

سورئالیستی

سورئالیسم (هنر و ادبیات)

<hr> مترادف سوراخ : رخنه، سوفار، شکاف، فرج، ترک، ثقبه، ثلمه، روزن، روزنه، منفذ، مجرا، لانه، چاله، حفره، گودال، غار، مغاک، نقب، بیغوله، گوشه پرت و دور افتاده، پستو، سوراخ سمبه، مخفیگاه

مترادف سوراخ : رخنه، سوفار، شکاف، فرج، ترک، ثقبه، ثلمه، روزن، روزنه، منفذ، مجرا، لانه، چاله، حفره، گودال، غار، مغاک، نقب، بیغوله، گوشه پرت و دور افتاده، پستو، سوراخ سمبه، مخفیگاه

سوراخ

سوراخ (حیوان کنده)

سوراخ (ورزش گلف)

سوراخ انگشتی در سازهای بادی

سوراخ اوزن

سوراخ بارو برای تیراندازی

سوراخ برای بند کفش

سوراخ برای طناب کشتی

سوراخ بشکه

سوراخ بینی

سوراخ بینی نهنگ

سوراخ تلفن عمومی و قلک

سوراخ تنفس

سوراخ جانور

سوراخ دار

سوراخ دار کردن

سوراخ دردار بام خانه

سوراخ دردار عرشه کشتی

سوراخ دماغ

سوراخ دودکش

سوراخ دکمه

سوراخ دکمه گذاشتن

سوراخ را گشاد کردن

سوراخ زه کشی عرشه

سوراخ ساز

سوراخ ساز بادی

سوراخ سازهای بادی

سوراخ سنبه

سوراخ سنگر در دیوار دژ

<hr> مترادف سوراخ سوراخ : مشبک

مترادف سوراخ سوراخ : مشبک

سوراخ سوراخ

سوراخ سوراخ شدن

سوراخ سوراخ کردن

سوراخ سوزن

سوراخ سوزن دوزی شده

سوراخ سیاه (نجوم)

سوراخ شدن

سوراخ شدن با سوزن

سوراخ شدن با چیز تیز

سوراخ شده

واژه های حرف "س" - فارسی به انگلیسی