سوپ خوری

سوپ رقیق

سوپ غلیظ دارای سبزیجات

سوپ ویشی

سوپاپ

سوپاپ خودگشا

سوپاپ پیستون

سوپر شارژکردن موتور

سوپر مارکت

سوپرانو

سوپرانو (موسیقی)

سوپرشارژر موتور

سوپرمارکت

سوپور

<hr> مترادف سوک : کنج، گوشه، زاویه، نبش، سو، سمت، جانب، طرف

مترادف سوک : کنج، گوشه، زاویه، نبش، سو، سمت، جانب، طرف

سوک

سوک (گیاه شناسی)

سوک دیوار

سوک ساختمان

سوکرز (شیمی)

سوکمیسیون

سوکی یاکی

<hr> مترادف سوگ : اندوه، پرسه، حزن، رثا، سوک، سوکواری، سوگواری، عزا، غم، ماتم، مصیبت <hr> متضاد سوگ : جشن، سرور، عیش

مترادف سوگ : اندوه، پرسه، حزن، رثا، سوک، سوکواری، سوگواری، عزا، غم، ماتم، مصیبت متضاد سوگ : جشن، سرور، عیش

سوگ

سوگ - شادمایش (تئاتر)

سوگ آمیز

سوگ آهنگ (شعر یا موسیقی)

سوگ انگیز

سوگ اهنگ

سوگ سخن

سوگ نمایش

سوگ نمایشی

سوگآور

سوگاور

<hr> مترادف سوگلی : برگزیده، عزیزدردانه، عزیزکرده، محبوب، معشوق

مترادف سوگلی : برگزیده، عزیزدردانه، عزیزکرده، محبوب، معشوق

سوگلی

سوگلی (تحقیرآمیز)

سوگمایش

سوگمایشی

سوگمند

<hr> مترادف سوگنامه : تعزیت نامه، رثائیه، مرثیه <hr> متضاد سوگنامه : سرود

مترادف سوگنامه : تعزیت نامه، رثائیه، مرثیه متضاد سوگنامه : سرود

سوگنامه

سوگناک

<hr> مترادف سوگند : حلف، قسم، یمین

مترادف سوگند : حلف، قسم، یمین

سوگند

سوگند بقراطی

<hr> مترادف سوگند خوردن : قسم خوردن، سوگند یاد کردن، تحلیف

مترادف سوگند خوردن : قسم خوردن، سوگند یاد کردن، تحلیف

سوگند خوردن

سوگند خورده

سوگند خورنده

<hr> مترادف سوگند دادن : قسم دادن، سوگند خوردن

واژه های حرف "س" - فارسی به انگلیسی