شهوت انگیزی (عامیانه)

شهوت جنسی

<hr> مترادف شهوت ران : بوالهوس، حشری، شبق، شهوتی، هوسباز، هوسران

مترادف شهوت ران : بوالهوس، حشری، شبق، شهوتی، هوسباز، هوسران

شهوت ران

شهوت رانی

شهوت رانی کردن

<hr> مترادف شهوت زا : شهوت انگیز، مشهی

مترادف شهوت زا : شهوت انگیز، مشهی

شهوت زا

شهوت زایی

شهوت زده

<hr> مترادف شهوت پرست : بوالهوس، پرشهوت، حشری، شهوانی <hr> برابر پارسی : بسیار کامجو

مترادف شهوت پرست : بوالهوس، پرشهوت، حشری، شهوانی برابر پارسی : بسیار کامجو

شهوت پرست

شهوت پرستانه

<hr> مترادف شهوت پرستی : بوالهوسی، هواپرستی <hr> برابر پارسی : تنکامگی

مترادف شهوت پرستی : بوالهوسی، هواپرستی برابر پارسی : تنکامگی

شهوت پرستی

<hr> برابر پارسی : پرچانگی، درازگویی

برابر پارسی : پرچانگی، درازگویی

شهوت کلام

شهوت کلام داشتن

شهوت گرایی

شهوتران

شهوترانی

شهوترانی کردن

<hr> مترادف شهوتی : بوالهوسی، حشری، شبق، هواپرستی

مترادف شهوتی : بوالهوسی، حشری، شبق، هواپرستی

شهوتی

شهوتی (خودمانی)

شهوتی (عامیانه)

<hr> مترادف شهود : دریافت، کشف، گواهان، ناظران

مترادف شهود : دریافت، کشف، گواهان، ناظران

شهود

شهود و مدارک ارائه شده در دادگاه

شهود و مدارک ارائه شده در دادگاه جنایی

شهودگری کردن

شهودی

شهوند

شهپر

شهپر (هواپیما)

شهگرای

شهیار

شهیاری

<hr> مترادف شهید : کشته، شاهد، گواه <hr> برابر پارسی : جانباخته

مترادف شهید : کشته، شاهد، گواه برابر پارسی : جانباخته

شهید

شهید جنگی

شهید شدن

شهید کردن

<hr> مترادف شهیر : بنام، پرآوازه، سرشناس، شهره، مشهور، معروف، نام آور، نامدار، نامور، نامی <hr> متضاد شهیر : گمنام <hr> برابر پارسی : نامدار، نامور، نامی

مترادف شهیر : بنام، پرآوازه، سرشناس، شهره، مشهور، معروف، نام آور، نامدار، نامور، نامی متضاد شهیر : گمنام برابر پارسی : نامدار، نامور، نامی

شهیر

شهیر (آدم)

<hr> مترادف شهیق : دم، فرودم، نفس کشیدن

مترادف شهیق : دم، فرودم، نفس کشیدن

شهیق

شهیق (صدا)

شهیق کردن

شهیق کشنده

شهیقی (دارو)

شو

شو (عامیانه)

شوا

شوا (آواشناسی)

شوال

<hr> مترادف شوالیه : دلاور، سوار، شهسوار، عیار، مبارز

مترادف شوالیه : دلاور، سوار، شهسوار، عیار، مبارز

واژه های حرف "ش" - فارسی به انگلیسی