صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ش" - فارسی به انگلیسی
شکستن بشکه
شکستن رمز
شکستن رکورد
شکستن سکوت
شکستن صدا
شکستن قانون
شکستن قانون و سنت و قول
شکستن قول و قرار
شکستن محاصره
شکستن نور
شکستن و وارد شدن
شکستن و وارد شدن با صدای بلند
شکستن و وارد شدن بمنظور دزدی
شکستن یکنواختی
شکستنی
شکسته
شکسته بال
شکسته بسته
شکسته بند
شکسته بندی
شکسته سنگ
شکسته شدن
شکسته شدن کشتی
شکسته نفسی
شکسته نفسی کردن
شکسته پکسته
شکسته پکسته (زبان)
شکستگی
شکستگی باز
شکستگی باز (پزشکی)
شکستگی تنشی استخوان
شکستگی تنشی استخوان (پزشکی)
شکستگی ساده
شکستگی صدا
شکستگی پیدا کردن
شکستگی کشتی
شکفتن
شکفتن (قدیمی)
شکفته
شکفته (گل)
شکفتگی
شکفیدن
شکل
شکل اولیه
شکل ایچ (H)
شکل بندی (روان شناسی)
شکل بیرونی
شکل تازه چیز قالب گیری شده
بیشتر