صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ع" - فارسی به انگلیسی
عزلت گرا
عزلت گرای
عزلتگاه
عزم
عزم حرکت (فیزیک)
عزم راسخ
عزم سفرکردن
عزم کردن
عزوبت
عزوجل
عزیز
عزیز (خودمانی)
عزیز (عامیانه)
عزیز (قدیمی)
عزیز (ندا)
عزیز داشتن
عزیز دردانه
عزیز دردانه (مرد یا پسر بچه)
عزیز دردانه کردن
عزیز دردانه(مرد یا پسر بچه)
عزیز شمردن
عزیز کردن با جبران
عزیز کردن با پوزش
عزیز کردن خود نزد دیگری
عزیز کرده
عزیز کننده
عزیزالله
عزیزبی جهت
عزیزداشتن
عزیزسازی
عزیزم
عزیزم (خودمانی)
عزیزم (در خطاب به همسر یا معشوقه)
عزیزم (در خطاب) (خودمانی)
عزیزم (در خطاب) (عامیانه)
عزیزم (عامیانه)
عزیزم (ندا)
عزیزی
عزیمت
عزیمت کردن
عزیمت کردن از جایی
عزیمت کرده
عزیمت کرده (مکان یا مقام)
عزیمت کننده
عسجدی
عسرالبول
عسرالطمث
عسرالنفس
بیشتر