صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "غ" - فارسی به انگلیسی
غیر مصلحت
غیر مطمئن
غیر معاشرتی
غیر معمول
غیر معمولی
غیر معمولی (بها و درخواست)
غیر معیار
غیر مغرضانه
غیر مغناطیسی سازی
غیر مقاوم
غیر مقتضی
غیر مقرون به صرفه
غیر مقیم
غیر ملفوظ
غیر ملموس
غیر ممکن
غیر منتظره
غیر منتظره (موفقیت)
غیر منتظره بودن
غیر منجمد
غیر مندرج
غیر منصفانه
غیر منصفانه (بها)
غیر منصفانه (عامیانه)
غیر منصفانه بودن
غیر منطقی
غیر منقول
غیر منکوب
غیر مهم
غیر مهیج
غیر موثر
غیر موثق
غیر موجه
غیر موظف
غیر موقرانه
غیر مولد
غیر موکد
غیر ناخوشایند
غیر نادم
غیر ناشی از چیز دیگر
غیر نظامی
غیر نظامی کردن
غیر نقدینه
غیر هادی
غیر هنری
غیر وابسته
غیر واضح
غیر واقع
بیشتر