صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ق" - فارسی به انگلیسی
قرقی
قرلی
قرلی (جانورشناسی)
قرمدنگ
قرمدنگ (خودمانی)
قرمدنگ (عامیانه)
قرمز
قرمز آجری
قرمز آلبالویی
قرمز بوقلمون و برخی جانوران
قرمز تیره
قرمز تیره (گیاه شناسی)
قرمز دانه
قرمز در مورد چشم
قرمز روشن
قرمز سیر
قرمز شدن
قرمز فرنگی
قرمز مایل به آبی
قرمز مایل به زرد
قرمز مایل به سیاه
قرمز مایل به قهوه ای
قرمز متمایل به نارنجی
قرمز کردن
قرمز یکدست
قرمزدانه
قرمزی
قرمساق
قرمساق (خودمانی)
قرمساق (عامیانه)
قرمطی
قرمه
قرمه کردن
قرن
قرن (به اندازه ی) (مجازی)
قرنتی
قرنطینه
قرنطینه کردن
قرنفل
قرنفل (گیاه شناسی)
قرنهای میانه
قرنیز
قرنیز (معماری)
قرنین
قرنیه
قرنیه (کالبد شناسی)
قره
قره العین
بیشتر