صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ل" - فارسی به انگلیسی
لعنت شدن
لعنت شده
لعنت شده (زننده)
لعنت شده (ناپسند)
لعنت شدگی
لعنت شدگی (مذهبی)
لعنت کردن
لعنتی
لعنتی (حرف ندا به نشان آزردگی یا خشم و غیره)
لعنتی (خودمانی - ناخوشایند)
لعنتی (خودمانی - ناپسند)
لعنتی (زننده)
لعنتی (عامیانه - ناخوشایند)
لعنتی (عامیانه - ناپسند)
لعنتی (عامیانه)
لعنتی (ناپسند)
لعنتی بودن
لعنتی! (دشنام به نشانی خشم یا آزردگی)
لعین
لغ
لغ لغ کردن و رفتن با حرکات تند و ناگهانی
لغاز
لغاز گفتن
لغاندن با شدت و مداومت
لغت
لغت باب روز
لغت بندی
لغت به لغت
لغت سازی
لغت شناس
لغت شناسی
لغت قرضی
لغت نامه
لغز
لغز (خودمانی)
لغز (عامیانه)
لغز خواندن
لغز گویی
لغزان
لغزاندن
لغزاندن با تکان
لغزاندن با فشار
لغزانه
لغزانه (کامپیوتر)
لغزش
لغزش (عامیانه)
لغزش اخلاقی
لغزش بزرگ (عامیانه)
بیشتر