صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ل" - فارسی به انگلیسی
لرزه بر اندام افکندن
لرزه در اثر ترس
لرزه در اثر تنفر
لرزه صدا (آواز خوانی)
لرزه نگار
لرزه کانون
لرزیدن
لرزیدن (عامیانه)
لرزیدن از ترس
لرزیدن از سرما
لرزیدن به خود از شدت ترس
لرزیدن صدا
لرستان
لری
لزج
لزج و سرد
لزج و لیز
لزج و چسبناک
لزجت
لزجی
لزوجت
لزوم
لزوم ذاتی
لزوم پیداکردن
لزوما
لزومی ندارد
لزگه
لزگی
لس
لسان
لسان الغیب
لسانی
لسیتین
لسیتین (شیمی)
لش
لش (خودمانی)
لش (عامیانه)
لش آب
لش گیری
لشآبگاه
لشاب
لشاب زار
لشابگاه
لشتن
لشن
لشکر
لشکر (ارتش)
لشکر آرا
بیشتر