صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ل" - فارسی به انگلیسی
لکه سفید کم رنگ بر پیشانی جانور
لکه لکه
لکه لکه کردن
لکه مادرزادی (پزشکی)
لکه مرکب
لکه نفت شناور روی آب دریا
لکه ننگ
لکه پوستی
لکه چرب ولیز در سطح جاده
لکه چربی
لکه کردن
لکه کوچک
لکه گیری
لکه گیری کردن
لکه ی مادرزادی
لکوری
لکوموتیوها و واگن هار
لکوپلست
لگاریتم
لگاریتم (ریاضی)
لگاریتمی
لگام
لگام برداشتن
لگام شناسی (تنکرد شناسی)
لگام شکن
لگام ناپذیر
لگام پذیر کردن
لگام پذیری
لگام کردن
لگام کردن (مجازی)
لگام گر
لگام گر (شخص یا دستگاه)
لگام گر(شخص یا دستگاه)
لگام گسیخته
لگام گسیخته در گفتار
لگام گسیختگی
لگام گسیختگی در گفتار
لگد
لگد انداختن
لگد خوردن
لگد خورده
لگد زدن
لگد زدن (سلاح آتشین)
لگد زن
لگد زنی
لگد مال کردن
لگد کردن
لگد کوب کردن
بیشتر