<hr> مترادف نداف : پنبه زن، حلاج

مترادف نداف : پنبه زن، حلاج

نداف

<hr> مترادف ندامت : انفعال، پشیمانی، تاسف، لهف، ندم <hr> برابر پارسی : پشیمانی، افسوس، شرمساری

مترادف ندامت : انفعال، پشیمانی، تاسف، لهف، ندم برابر پارسی : پشیمانی، افسوس، شرمساری

ندامت

ندامت آمیز

ندامتگاه

ندامتگاه زنانه

ندامتگاه نوجوانان

ندانستن

ندانستنی

ندانسته

ندانسته جویی کردن

ندانسته یابی

ندانسته یابی کردن

ندانم کار

ندانم کاری

<hr> برابر پارسی : آوای سرشت

برابر پارسی : آوای سرشت

ندای وجدان

ندایی

ندایی (دستور زبان)

<hr> مترادف ندبه : تضرع، زاری، ضجه، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله <hr> برابر پارسی : گریه، مویه، ناله، زاری، شیون

مترادف ندبه : تضرع، زاری، ضجه، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله برابر پارسی : گریه، مویه، ناله، زاری، شیون

ندبه

ندبه کردن

<hr> مترادف ندرت : کمی، کمیابی، نایابی <hr> متضاد ندرت : وفور <hr> برابر پارسی : کمی، کمیابی، نایاب

مترادف ندرت : کمی، کمیابی، نایابی متضاد ندرت : وفور برابر پارسی : کمی، کمیابی، نایاب

ندرت

ندرت وقوع

<hr> برابر پارسی : بسیارکم، جسته گریخته، گاهگاهی، گاهی، گه گاه، گهگاهی | ( ندرتاً ) گاهی

برابر پارسی : بسیارکم، جسته گریخته، گاهگاهی، گاهی، گه گاه، گهگاهی | ( ندرتاً ) گاهی

ندرتا

<hr> مترادف ندید بدید : تازه به دوران رسیده، نودولت، نوکیسه

مترادف ندید بدید : تازه به دوران رسیده، نودولت، نوکیسه

ندید بدید

ندید بدید (خودمانی)

ندید بدید (عامیانه)

ندیدن

ندیدن آسیب

ندیده

<hr> مترادف ندیم : دمساز، قرین، محشور، مشار، مصاحب، مقرب، همدم، همراه، هم صحبت، همنشین

مترادف ندیم : دمساز، قرین، محشور، مشار، مصاحب، مقرب، همدم، همراه، هم صحبت، همنشین

ندیم

<hr> مترادف ندیمه : مصاحب، ملازم، همراه، همنشین <hr> برابر پارسی : همدم، همراز، همنشین

مترادف ندیمه : مصاحب، ملازم، همراه، همنشین برابر پارسی : همدم، همراز، همنشین

ندیمه

ندیمه (قدیمی)

ندیمه در حرم های عثمانی

ندیمه در دربار سلطنتی

ندیمه دربار سلطنتی

ندیمه عروس

<hr> مترادف نذر : شرط، عهد، قربانی، نیاز <hr> برابر پارسی : برآورد نیاز

مترادف نذر : شرط، عهد، قربانی، نیاز برابر پارسی : برآورد نیاز

نذر

نذری

نذیر

<hr> مترادف نر : فحل، مذکر، مرد، نرینه <hr> متضاد نر : ماده

مترادف نر : فحل، مذکر، مرد، نرینه متضاد نر : ماده

واژه های حرف "ن" - فارسی به انگلیسی