نقشه خط کوفی

نقشه داشتن

نقشه دریایی

نقشه ریزی نشده

نقشه زمین به شکل کره

نقشه ساختمان

نقشه ستارگان آسمان

نقشه سری

نقشه سری کشیدن

نقشه طرح کردن

نقشه عمل

نقشه عمل قبل از آغاز مسابقه

نقشه غیر عملی

نقشه مقطعی

نقشه نجومی

نقشه نگار

نقشه نگاری

نقشه هواشناسی

نقشه پوچ

نقشه چیدن

<hr> مترادف نقشه کش : رسام، طراح

مترادف نقشه کش : رسام، طراح

نقشه کش

<hr> مترادف نقشه کشی : رسامی، رسم، طراحی، برنامه ریزی، توطئه چینی، دسیسه <hr> برابر پارسی : پایه ریزی، برنامه ریزی

مترادف نقشه کشی : رسامی، رسم، طراحی، برنامه ریزی، توطئه چینی، دسیسه برابر پارسی : پایه ریزی، برنامه ریزی

نقشه کشی

نقشه کشی کردن

نقشه کشیدن

نقشه کشیدن درفکر

نقشه کف

نقشه کلی

نقشگر

نقشگری درمانی (روان شناسی)

نقشگری ماشین

نقشی را با برداشت خود اجرا کردن

نقشینه

<hr> مترادف نقص : خرابی، خرده، شایبه، صدمه، عیب، کاستی، کاهش، کمبود، کمی، نارسایی، نقصان <hr> برابر پارسی : کمبود، کاهش، کاستی، کمی

مترادف نقص : خرابی، خرده، شایبه، صدمه، عیب، کاستی، کاهش، کمبود، کمی، نارسایی، نقصان برابر پارسی : کمبود، کاهش، کاستی، کمی

نقص

نقص دار

نقص دار (کالا)

نقص در عملکرد

نقص شخصیت

نقص عضو

<hr> مترادف نقصان : قلت، کاستی، کاهش، کسری، کمی، شایبه، منقصت، نقص، نقیصه <hr> متضاد نقصان : افزایش، کمال <hr> برابر پارسی : زیان، کاسته شدن، کاستی، کم شدن

مترادف نقصان : قلت، کاستی، کاهش، کسری، کمی، شایبه، منقصت، نقص، نقیصه متضاد نقصان : افزایش، کمال برابر پارسی : زیان، کاسته شدن، کاستی، کم شدن

نقصان

نقصان یافتن

نقصان یافتن (عامیانه)

نقصان یافتن به طور موقت و کم

<hr> مترادف نقض : ابطال، اقاله، انهدام، بطلان، حذف، رد، شکستن، عهدشکنی، فسخ، لغو، نسخ، نکول، ویرانی <hr> متضاد نقض : ابرام <hr> برابر پارسی : شکستن

مترادف نقض : ابطال، اقاله، انهدام، بطلان، حذف، رد، شکستن، عهدشکنی، فسخ، لغو، نسخ، نکول، ویرانی متضاد نقض : ابرام برابر پارسی : شکستن

نقض

<hr> مترادف نقض عهد : پیمان شکنی، تخلف، خلف وعده، عهدشکنی، عهدگسلی، نبذ

مترادف نقض عهد : پیمان شکنی، تخلف، خلف وعده، عهدشکنی، عهدگسلی، نبذ

واژه های حرف "ن" - فارسی به انگلیسی