چیستان واژه ای

چیستانی

چیستاگر

چیستایی

<hr> مترادف چیستی : ماهیت

چیستی

چیش

<hr> مترادف چیلان : ابزارآلات، چیلانه، عناب

مترادف چیلان : ابزارآلات، چیلانه، عناب

چیلان

چیلانگاه

چیلانگر

چیلانگری

چیله

چیله در افروختن آتش

چیله مانند

چیلی

چیلی (خوراکپزی)

<hr> مترادف چین : آژنگ، اخمه، چروک، تا، لا، تاب، شکن، شکنج، فر، کرس، شیار، خط، چینه، قشر، لایه

مترادف چین : آژنگ، اخمه، چروک، تا، لا، تاب، شکن، شکنج، فر، کرس، شیار، خط، چینه، قشر، لایه

چین

چین (دوزندگی)

چین (پوشاک)

چین افتادن

چین انداختن

<hr> مترادف چین خوردن : تا خوردن، چین افتادن، چروک شدن، چین برداشتن، شکنج گرفتن، چین دار شدن، پرچین شدن، شکنج یافتن، گسل زدایی

مترادف چین خوردن : تا خوردن، چین افتادن، چروک شدن، چین برداشتن، شکنج گرفتن، چین دار شدن، پرچین شدن، شکنج یافتن، گسل زدایی

چین خوردن

چین خوردن (خیاطی)

چین خورده

چین خوردگی

چین خوردگی (کالبد شناسی)

چین دادن

چین دادن و کوک زدن

چین دار

چین دار شدن

چین دار شدن (پوشاک)

چین دار و آویخته (جامه یا پرده)

چین دار کردن

چین دار کردن (خیاطی)

چین دارکردن

چین دامن زنانه

چین دو سویه (پوشاک)

چین دو طرفه (پوشاک)

چین دوختن (پوشاک)

چین دوم

چین شناس

چین شناسی

چین طاقی

چین و شکن

چین و شکن داشتن

چین و چروک

چین و چروک انداختن

چین و چروک دار

چین و چروک دار شدن

فارسی به انگلیسی

واژه های حرف "چ" - فارسی به انگلیسی