صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ی" - فارسی به انگلیسی
یک باره
یک بارگی
یک بال (هواپیما)
یک بال را پایین و دیگری را بالا بردن (هواپیما)
یک باله (هواپیما)
یک بام و دو هوا
یک بر
یک بر دو
یک بر کردن
یک برگه
یک بند
یک به دو
یک به دو کردن
یک به یک
یک به یک ذکر کردن
یک بیستم
یک تخمه
یک ترازو
یک تریلیونیم
یک تنه
یک تکه
یک تیر دو نشان
یک تیراندازی تفنگ
یک جا
یک جا بند نشدن
یک جا بندنشو
یک جانبه
یک جانبه گرایی
یک جایی
یک جایی (عامیانه)
یک جمله ای
یک جهت
یک جور
یک جور بودن
یک جوری
یک خداگرایی
یک خرده
یک خورده
یک دامن هیزم
یک دانه
یک در
یک در شماره نویسی رومی
یک در میان
یک در میان کردن (مکانیک هواپیما)
یک در میانی
یک درجه بهتر
یک درجه پیشتر
یک درمیان
بیشتر