اتاق پرو

اتاق پروف

اتاق چای ادارات

اتاق چهار نفره

اتاق کار

اتاق کاروانسرا

اتاق کنترل

اتاق کوچک

اتاق کینگ

اتاق گاز

<hr> مترادف اتاقک : کابین، کلبه

مترادف اتاقک : کابین، کلبه

اتاقک

اتاقک دیدبانی

اتاقک دیده بانی

اتاقک هوا

اتاقی از نی

اتالان

اتاله

اتاله کردن

اتاله کلام

اتالوناژ

اتامان

اتاماژر

اتاناز

اتانازی

اتاناسیا

اتانش

اتانین

اتاهان

اتاوت

اتاک

اتاکاما

اتاکان

اتاکسی

اتاکسی فردریش

اتاگلدی

اتبار

<hr> مترادف اتباع : پیروان، وابستگان، تابعین، شهروند <hr> متضاد اتباع : بیگانگان <hr> برابر پارسی : پیروان، شهروندان، فرمانبران | ( اِتباع ) پَس رَوی کردن

مترادف اتباع : پیروان، وابستگان، تابعین، شهروند متضاد اتباع : بیگانگان برابر پارسی : پیروان، شهروندان، فرمانبران | ( اِتباع ) پَس رَوی کردن

اتباع

اتباع کردن

اتبع

اتبعناهم

اتبعوا

اتبین

اتت

اتتا

اتتچ

اتجاهات

<hr> مترادف اتحاد : ائتلاف، اتصال، اتفاق، پیوستگی، پیوند، توافق، وحدت، همبستگی، هم دستی، همدلی، همراهی، یکدلی، یگانگی <hr> متضاد اتحاد : اختلاف <hr> برابر پارسی : ( اتّحاد ) ساختگی | همبستگی، هماهنگی، یک پارچگی، یگانگی

مترادف اتحاد : ائتلاف، اتصال، اتفاق، پیوستگی، پیوند، توافق، وحدت، همبستگی، هم دستی، همدلی، همراهی، یکدلی، یگانگی متضاد اتحاد : اختلاف برابر پارسی : ( اتّحاد ) ساختگی | همبستگی، هماهنگی، یک پارچگی، یگانگی

اتحاد

اتحاد استراتژیک

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "ا" - پیشنهاد کاربران