پیشنهاد کاربران

<hr> مترادف ارادتمند : اخلاصمند، ارادت پیشه، ارادت شعار، ارادت کیش، مخلص <hr> متضاد ارادتمند : بی ارادت

مترادف ارادتمند : اخلاصمند، ارادت پیشه، ارادت شعار، ارادت کیش، مخلص متضاد ارادتمند : بی ارادت

ارادتمند

ارادتمند شما

ارادتمند و دوستدار

<hr> مترادف اراده : آهنگ، پشتکار، تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشیت، میل <hr> برابر پارسی : خواست، پشتکار، آهنگ، کامِش، یازش

مترادف اراده : آهنگ، پشتکار، تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد، مشیت، میل برابر پارسی : خواست، پشتکار، آهنگ، کامِش، یازش

اراده

اراده خداوند

اراده عمومی

اراده قوی

اراده و تصمیم داشتن

اراده و عزم

اراده پولادین

<hr> برابر پارسی : یازیدن

اراده کردن

اراده ی خداوندی

ارادوز

<hr> برابر پارسی : بخواست

ارادی

<hr> مترادف اراذل : اجامر، اوباش، سفلگان، فرومایگان، ناکسان <hr> برابر پارسی : فرومایگان، ناکسان

مترادف اراذل : اجامر، اوباش، سفلگان، فرومایگان، ناکسان برابر پارسی : فرومایگان، ناکسان

اراذل

اراذل بودن

اراذل و اوباش

اراذین

ارارات

اراز

ارازتاج

ارازخانه

<hr> برابر پارسی : ناکسان، فرومایگان، زبونان

برابر پارسی : ناکسان، فرومایگان، زبونان

ارازل

ارازل اوباش

اراس

اراسب

اراست

اراستا

اراستار

<hr> مترادف اراستن‏ : ( آراستن ) آرایش کردن، بزک کردن، آذین بستن، تزیین کردن، برپاکردن، منعقدکردن، آماده کردن، حاضرکردن، مهیاکردن، سامان بخشیدن، سامان دادن، مرتب کردن، منظم کردن <hr> متضاد اراستن‏ : ( آراستن ) پیراستن

مترادف اراستن‏ : ( آراستن ) آرایش کردن، بزک کردن، آذین بستن، تزیین کردن، برپاکردن، منعقدکردن، آماده کردن، حاضرکردن، مهیاکردن، سامان بخشیدن، سامان دادن، مرتب کردن، منظم کردن متضاد اراستن‏ : ( آراستن ) پیراستن

اراستن

<hr> مترادف اراسته : ( آراسته ) آماده، بانظم، بسامان، جمیل، متحلی، مرتب، مزین، منتظم، منظم، نیکو

مترادف اراسته : ( آراسته ) آماده، بانظم، بسامان، جمیل، متحلی، مرتب، مزین، منتظم، منظم، نیکو

اراسته

اراسته اند

اراسته بودن به چیزی

اراسته نمودن

اراسته و درخور

اراسته و منظم

اراستک

<hr> مترادف اراستگی : ( آراستگی ) اتساق، ترتیب، تزیین، نسق، نظام، نظم

مترادف اراستگی : ( آراستگی ) اتساق، ترتیب، تزیین، نسق، نظام، نظم

اراستگی

اراستگی باطنی

اراستگی ظاهری

اراستگی و نظم

اراستی

اراسجیها

اراسنج

اراسپ

اراسک

اراش

<hr> برابر پارسی : ( آراشید ) بادام زمینی

برابر پارسی : ( آراشید ) بادام زمینی

واژه های حرف "ا" - پیشنهاد کاربران