دفیله

دفین

<hr> مترادف دفینه : کنز، گنجینه، گنج

مترادف دفینه : کنز، گنجینه، گنج

دفینه

<hr> برابر پارسی : اندوه، رنج

برابر پارسی : اندوه، رنج

دق

دق الباب

دق الحصیر

دق دادن

دق دلی خالی کردن

دق مصری

دق نر

دق کردن

دقاق

دقاقی

دقایق

دقایق اخلاص

دقایق اسرار

دقایقی

<hr> مترادف دقت : امعان، امعان نظر، تدقیق، تمرکزفکر، توجه، غوررسی، کنجکاوی، مداقه، مراقبت، نکته بینی <hr> برابر پارسی : مو شکافی، باریک بینی، ژرف بینی، ریز بینی، تیزنگری، ریزبینی، ژرف، موشکافی

مترادف دقت : امعان، امعان نظر، تدقیق، تمرکزفکر، توجه، غوررسی، کنجکاوی، مداقه، مراقبت، نکته بینی برابر پارسی : مو شکافی، باریک بینی، ژرف بینی، ریز بینی، تیزنگری، ریزبینی، ژرف، موشکافی

دقت

دقت اندازه گیری

دقت بررسی

دقت داشتن

دقت زیاد در جزییات امری

دقت نظر

دقت و باریک بینی

<hr> برابر پارسی : هوش گماردن

برابر پارسی : هوش گماردن

دقت کردن

دقت کردن در امری

دقت کن

دقدقه

دقرنوش

دقز

دقل

<hr> مترادف دقیق : ظریف، نازک، نرم، باریک، باریک بین، ژرف نگر، کنجکاو، نکته بین، نکته سنج <hr> برابر پارسی : تیز بین، مو شکاف، ژرف نگر، ژرف بین، باریک بین، تیزنگر، درست تیزنگر، ریزبین، مو به مو

مترادف دقیق : ظریف، نازک، نرم، باریک، باریک بین، ژرف نگر، کنجکاو، نکته بین، نکته سنج برابر پارسی : تیز بین، مو شکاف، ژرف نگر، ژرف بین، باریک بین، تیزنگر، درست تیزنگر، ریزبین، مو به مو

دقیق

<hr> برابر پارسی : باریک اندیش

برابر پارسی : باریک اندیش

دقیق الفکر

دقیق شدن در

دقیق و موشکاف

<hr> برابر پارسی : با ژرف نگری، با ریز بینی، موشکافانه، به درستی

برابر پارسی : با ژرف نگری، با ریز بینی، موشکافانه، به درستی

دقیقا

دقیقا همچون

<hr> مترادف دقیقه : لطیفه، نکته، لحظه، لمحه <hr> برابر پارسی : دم، دَم، شمار

مترادف دقیقه : لطیفه، نکته، لحظه، لمحه برابر پارسی : دم، دَم، شمار

دقیقه

دقیقه نود

دقیقه نودی

<hr> مترادف دل : فواد، قلب، خاطر، ضمیر، شکم، درون، مرکز، میان، وسط، جرئت، زهره، شهامت

مترادف دل : فواد، قلب، خاطر، ضمیر، شکم، درون، مرکز، میان، وسط، جرئت، زهره، شهامت

دل

دل اباد

دل ارا ی

دل از جای برخاستن

دل از دست دادن

دل ازار

دل ازار کهنه

<hr> مترادف دل ازرده : ( دل آزرده ) آزرده خاطر، افگار، رنجیده، کدر، محزون، مکدر، ملول، ناآرام <hr> متضاد دل ازرده : ( دل آزرده ) دلشاد، مشعوف

مترادف دل ازرده : ( دل آزرده ) آزرده خاطر، افگار، رنجیده، کدر، محزون، مکدر، ملول، ناآرام متضاد دل ازرده : ( دل آزرده ) دلشاد، مشعوف

واژه های حرف "د" - پیشنهاد کاربران