رقیچه

<hr> مترادف رل : فرمان، عمل، کارکرد، نقش، وظیفه

مترادف رل : فرمان، عمل، کارکرد، نقش، وظیفه

رل

رل بازی کردن

رل دار

رل زدن

<hr> مترادف رله : ایستگاه، تقویت، تقویت کننده، تقویت سازی

مترادف رله : ایستگاه، تقویت، تقویت کننده، تقویت سازی

رله

رله کردن

رلکن

رلیتیو ویند

<hr> مترادف رم : رمیدن، فرار، گریز، وحشت، اکراه، نفرت، رمه، گله، دسته، گروه

مترادف رم : رمیدن، فرار، گریز، وحشت، اکراه، نفرت، رمه، گله، دسته، گروه

رم

رم کردن

رماتیسم

رماج

رماح

<hr> مترادف رمال : دعانویس، ساحر، طالع بین، عراف، فالگیر، کاهن، کف بین <hr> برابر پارسی : مهره انداز، فال بین، کف بین

مترادف رمال : دعانویس، ساحر، طالع بین، عراف، فالگیر، کاهن، کف بین برابر پارسی : مهره انداز، فال بین، کف بین

رمال

رمال می گیرد

<hr> مترادف رمان : افسانه، حکایت، داستان، قصه، نوول <hr> برابر پارسی : داستان، افسانه

مترادف رمان : افسانه، حکایت، داستان، قصه، نوول برابر پارسی : داستان، افسانه

رمان

رمان تاریخی صادق کرمیار

رمان خون اشامی برای افراد

رمان داستایوفسکی

رمان دافنه

رمان روانشناختی

رمان ریچارد رایت

رمان شولوخف

رمان شیلر

رمان علی اصغر شیرزادی

رمان مشهور از ارنست همینگوی

رمان مشهور بالزاک

رمان مشهور پائولو کوئیلو

رمان مشهوری از ارنست همینگوی

رمان معروف پالاگر کویست سوئدی

<hr> مترادف رمان نویس : داستان نویس، نوولیست

مترادف رمان نویس : داستان نویس، نوولیست

رمان نویس

رمان نویس اهل چک

رمان نویس قرن بیست

رمان ویرجینیا وولف

رمان پاتریک وایت

رمان کورت ونه کارت

رمانتیک

رمانتیک اجتماعی

رمانتیک عرفانی

رمانس

رمانسی

رمانی از ارنست همینگوی

رمانی از اشتفان

رمانی از اشتفان تسوایک

رمانی از اشتوان تسوایک

رمانی از اصغر شیرزادی

رمانی از امیل زولا

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "ر" - پیشنهاد کاربران