شاعر قرن سیزدهم

شاعر قرن شش

شاعر قرن معاصر

شاعر قرن هشتم

شاعر قصیده سرای ایرانی

شاعر قصیده سرای عهد قاجاریه

شاعر معاصر ایرانی

شاعر معاصر خوارزمشاهیان

شاعر معروف

شاعر معروف ایتالیایی

شاعر معروف سبک هندی

شاعر معروف شیلی

شاعر معروف عهد صفویه

شاعر منجم

شاعر منظومه طریق التحقیق

شاعر نابینای یونان

شاعر نابینای یونان باستان

شاعر هجو و هزل

شاعر هفت اورنگ

شاعر و نویسنده

شاعر پارسی گوی ایرانی قرن ششم هجری

شاعر پارک جوان

شاعر کمدی الهی

شاعر یوش

شاعر یونانی

شاعران عهد جاهلیت

<hr> برابر پارسی : سروادیک

شاعرانه

شاعراهل طوس

شاعره معروف یونان باستان

شاعره ها زنان شاعر اندلس

شاعری که به سبک نو شعر میگوید

<hr> برابر پارسی : کاردار، کارمند، پیشه ور

برابر پارسی : کاردار، کارمند، پیشه ور

شاغل

شاغلان

شاغلوس

شاغول

شاغی

شاف

شافات

شافت

شافتک

شافتک زدن

شافوت

<hr> مترادف شافی : درمانگر، شفادهنده، شفاگر، درست، راست

مترادف شافی : درمانگر، شفادهنده، شفاگر، درست، راست

شافی

<hr> مترادف شاق : بغرنج، تحمل گداز، توان فرسا، حاد، دشوار، سخت، صعب، طاقت سوز، طاقت فرسا، غامض، مشکل <hr> متضاد شاق : آسان، سهل <hr> برابر پارسی : دشوار، سخت، توان فرسا

مترادف شاق : بغرنج، تحمل گداز، توان فرسا، حاد، دشوار، سخت، صعب، طاقت سوز، طاقت فرسا، غامض، مشکل متضاد شاق : آسان، سهل برابر پارسی : دشوار، سخت، توان فرسا

واژه های حرف "ش" - پیشنهاد کاربران