صفحه نمایش

صفحه نوشتاری

صفحه هستی

صفحه کابینت

صفحه کانتر تاپ

<hr> برابر پارسی : برگه کلید

برابر پارسی : برگه کلید

صفحه کلید

صفحه گسترده

<hr> مترادف صفدر : باجرئت، باشهامت، بهادر، خطشکن، دلیر، صف شکن

مترادف صفدر : باجرئت، باشهامت، بهادر، خطشکن، دلیر، صف شکن

صفدر

<hr> مترادف صفر : پوچ، تهی، خالی، هیچ، زهره <hr> برابر پارسی : زفر، سفر، زفرین، تهی، زِفر

مترادف صفر : پوچ، تهی، خالی، هیچ، زهره برابر پارسی : زفر، سفر، زفرین، تهی، زِفر

صفر

صفر المظفر

صفر فیزیولوژیک

صفر کیلومتر

<hr> مترادف صفرا : تلخه، زرداب، سودا، لو، زرد، زردرنگ <hr> برابر پارسی : زردآب، تلخه، زریر

مترادف صفرا : تلخه، زرداب، سودا، لو، زرد، زردرنگ برابر پارسی : زردآب، تلخه، زریر

صفرا

صفرالکف

صفراوی مزاج

صفرایی مزاج

صفرشاه

صفرلو

صفرلکی

صفرنژاد

صفرگل

صفری

صفری احمد

صفرین

صفــت ابرو

صفق

صفقه

<hr> مترادف صفه : ایوان، تالار، سکو، شاه نشین، هشتی <hr> برابر پارسی : ستاوند

مترادف صفه : ایوان، تالار، سکو، شاه نشین، هشتی برابر پارسی : ستاوند

صفه

<hr> مترادف صفوت : برگزیدگی، نخبگی، باصفا، بی آمیغ، خالص، ناب <hr> متضاد صفوت : ناخالص

مترادف صفوت : برگزیدگی، نخبگی، باصفا، بی آمیغ، خالص، ناب متضاد صفوت : ناخالص

صفوت

صفورا

صفوش

صفوف

صفوی

<hr> مترادف صفی : برگزیده، منتخب، بی آلایش، پاک، منزه <hr> برابر پارسی : پاک، پاکدل، نیک، نیکدل

مترادف صفی : برگزیده، منتخب، بی آلایش، پاک، منزه برابر پارسی : پاک، پاکدل، نیک، نیکدل

صفی

صفی اباد

صفی الله

صفی خانی

صفی خون

صفی خونی

صفیاری

صفیح

صفیحه

<hr> مترادف صفیر : آواز، آوا، بانگ، سوت، صوت، فریاد، هتک <hr> برابر پارسی : بانگ

مترادف صفیر : آواز، آوا، بانگ، سوت، صوت، فریاد، هتک برابر پارسی : بانگ

واژه های حرف "ص" - پیشنهاد کاربران