نشوط نشاط

نشون بده که چی تو چنته داری

نشونده

نشپیل

نشک

نشکت شم

نشکنند

نشکود

نشگون

<hr> مترادف نشیب : سرازیری، شیب <hr> متضاد نشیب : فراز

مترادف نشیب : سرازیری، شیب متضاد نشیب : فراز

نشیب

نشیب سار

نشیب و فراز

نشیبیدن

<hr> مترادف نشیط : بانشاط، خرم، خوشدل، خوشحال، شاد، شادمان، مسرور، مشعوف <hr> متضاد نشیط : ناشاد

مترادف نشیط : بانشاط، خرم، خوشدل، خوشحال، شاد، شادمان، مسرور، مشعوف متضاد نشیط : ناشاد

نشیط

نشیط داود

<hr> مترادف نشیم : آشیانه، لانه، مقام، نشیمن

مترادف نشیم : آشیانه، لانه، مقام، نشیمن

نشیم

<hr> مترادف نشیمن : آشیانه، جایگاه، مسکن، منزل

مترادف نشیمن : آشیانه، جایگاه، مسکن، منزل

نشیمن

نشیمن تیر

نشیمن حجره

<hr> مترادف نشیمنگاه : سرین، آشیانه

مترادف نشیمنگاه : سرین، آشیانه

نشیمنگاه

نشیمنگاه هواپیما

<hr> مترادف نص : حکم صریح، کلام روشن، متن <hr> برابر پارسی : سخن آشکار، سخن روشن، سخن بی پرده

مترادف نص : حکم صریح، کلام روشن، متن برابر پارسی : سخن آشکار، سخن روشن، سخن بی پرده

نص

نص شناس

نص صریح

نص صریح قانون

نص و ظاهر

<hr> مترادف نصاب : اصل، حد، مرجع <hr> برابر پارسی : سازنده، آغاز هر چیزی، اندازه ای از چیزی، دسته کارد

مترادف نصاب : اصل، حد، مرجع برابر پارسی : سازنده، آغاز هر چیزی، اندازه ای از چیزی، دسته کارد

نصاب

نصاب الصبیان

نصار

نصارای نجران

نصاری

<hr> مترادف نصب : برپایی، انتصاب، برگماری، گمارش، منصوب <hr> متضاد نصب : عزل <hr> برابر پارسی : گماشتن، افراشته، کارگذاری، کارگذاشتن

مترادف نصب : برپایی، انتصاب، برگماری، گمارش، منصوب متضاد نصب : عزل برابر پارسی : گماشتن، افراشته، کارگذاری، کارگذاشتن

نصب

<hr> مترادف نصب العین : آرمان، شعار، هدف

مترادف نصب العین : آرمان، شعار، هدف

نصب العین

نصب شاد

نصب شده

نصب شده است

نصب عین

نصب عین داشتن

نصب فرمودن

<hr> برابر پارسی : گذاشتن، برنشانده، برنشانیدن

برابر پارسی : گذاشتن، برنشانده، برنشانیدن

نصب کردن

<hr> مترادف نصر : عون، کمک، مدد، نصرت، یاری <hr> برابر پارسی : یاریگر، یاری دادن، بخشیدن

مترادف نصر : عون، کمک، مدد، نصرت، یاری برابر پارسی : یاریگر، یاری دادن، بخشیدن

واژه های حرف "ن" - پیشنهاد کاربران