پیشنهاد کاربران

acrostealgia

acrotony

acroyoga

acrrbic

acrul boy

acrylfarbe

acrylic paint

acrylics

acseticism

<hr> <b>معنی</b> : رساله، عمل، فعل، کنش، کار، سند، کردار، حقیقت، فرمان قانون، تصویب نامه، اعلامیه، پردهءنمایش، امر مسلم، عمل کردن، رفتار کردن، کنش کردن، کار کردن، جان دادن، روح دادن، اثر کردن، بازی کردن، نمایش دادن، بر انگیختن <hr> <b>معانی دیگر</b> : ادا، ژست، حرکت، رفتار، فریضه، (حقوق) حکم دادگاه، رای مجلس شورا، قانون، مصوبه، متن قانون، حکم، لایحه، (در تئاتر و اپرا) بخش، پرده، (در برنامه های چند نمایشی) هر یک از نمایش ها، وانمود، تظاهر، رل بازی کردن، نقش ایفا کردن، ادای کسی را در آوردن، بازی در آوردن، فیلم بازی کردن، تظاهر کردن، وانمود کردن، اقدام کردن، دست به کار شدن، کار چیزی را کردن، به مثابه چیزی بودن، جانشین یا نماینده بودن، مخفف: فعال، در خدمت، شاغل، مخفف: آزمون کالج های امریکا، پیمان، سرگذشت، پرده ءنمایش مثل پرده ء اول، vt :کنش کردن، روح د

معنی : رساله، عمل، فعل، کنش، کار، سند، کردار، حقیقت، فرمان قانون، تصویب نامه، اعلامیه، پردهءنمایش، امر مسلم، عمل کردن، رفتار کردن، کنش کردن، کار کردن، جان دادن، روح دادن، اثر کردن، بازی کردن، نمایش دادن، بر انگیختن معانی دیگر : ادا، ژست، حرکت، رفتار، فریضه، (حقوق) حکم دادگاه، رای مجلس شورا، قانون، م

act a part

act according to the spirit of the time

act against someone's orders

act allowing

act as

act as something

act as though

act committed

act from

act high and mighty

act high handedly

act in law

act in movies

act in movis

act in the scohool play

act itself

act juridik

act like

act like e bully

act like one

act love

act of conscience

act of depredation

act of formal confirmation

<hr> (حقوق) قوه ی قاهره، حوادث قهری (مثل زلزله و سیل و غیره)، حوادث طبیعی، حوادک ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی زلزله، سیل و غیره

(حقوق) قوه ی قاهره، حوادث قهری (مثل زلزله و سیل و غیره)، حوادث طبیعی، حوادک ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی زلزله، سیل و غیره

act of god

act of grace

act of harassment

act of kindness

act of parliament

act of war

<hr> لرد اکتون (مورخ انگلیسی)

لرد اکتون (مورخ انگلیسی)

act on

act on impluse

act on one's own initiative

act one is age

<hr> (روان پزشکی) تخلیه ی هیجانی کردن، برون ریزی، کنش نمایی

(روان پزشکی) تخلیه ی هیجانی کردن، برون ریزی، کنش نمایی

act out

act out of habit

act shady

act the fool

واژه های حرف "a" - پیشنهاد کاربران