cheeto

cheetoz

cheezie

<hr> معنی : سر اشپز <hr> معانی دیگر : آشپز، خوراکپرداز، طباخ، خوالیگر، خوالگر

معنی : سر اشپز معانی دیگر : آشپز، خوراکپرداز، طباخ، خوالیگر، خوالگر

chef

chef d'equipe

chefler

chefs

cheghad

cheif

cheif executive

cheif executive officer

cheilitis

cheiloplasty

cheiloschisis

cheilosis

cheilotomy

cheiro

chek book

chek in

cheking account

cheking accounts

chekout line

chelant corrosion

<hr> (خرچنگ و غیره) انبرک دار، چنگول سان، انبرک مانند، چنگکی، کیلیت، بستهاتم ساختن یا تشکیل دادن

(خرچنگ و غیره) انبرک دار، چنگول سان، انبرک مانند، چنگکی، کیلیت، بستهاتم ساختن یا تشکیل دادن

chelate

chelate effect

chelated

chelating

chelation

chelator

cheletropic elimination

cheletropic reaction

chelex

chelometric

chelometry

cheloniidae

chelsea

<hr> مخفف:، شیمیایی، شیمیدان، مخفف: شیمیایی مخفف: شیمیدان مخفف: شیمی

مخفف:، شیمیایی، شیمیدان، مخفف: شیمیایی مخفف: شیمیدان مخفف: شیمی

chem

chemeleon

<hr> معنی : کیمیایی، شیمیایی <hr> معانی دیگر : (شیمیایی) وابسته به شیمی، آنچه که در شیمی به کار رود و یا توسط علم شیمی فراوری شود، مصنوعی، ماده ی شیمیایی، ایجاد شده در اثر مواد شیمیایی، وابسته به مشروب های الکلی و داروهای اعتیاد آور و سایر مخدرهایی که از راه شیمیایی فراوری می شوند

معنی : کیمیایی، شیمیایی معانی دیگر : (شیمیایی) وابسته به شیمی، آنچه که در شیمی به کار رود و یا توسط علم شیمی فراوری شود، مصنوعی، ماده ی شیمیایی، ایجاد شده در اثر مواد شیمیایی، وابسته به مشروب های الکلی و داروهای اعتیاد آور و سایر مخدرهایی که از راه شیمیایی فراوری می شوند

واژه های حرف "c" - پیشنهاد کاربران