long range

long range bomber aircraft

long range forecast

long range mobility

long range shooting

long ride

<hr> مدت دراز،زمان طولانی

long run

long running

long service pay

long serving

<hr> (عامیانه - قمار) احتمال کم، (مجازی) هر کاری که احتمال موفقیت آن کم باشد ولی نوید سود بسیار بدهد، (فیلمبرداری) نمای دور، نمای عمومی، دور فرتور، کسیکه درمسابقات مثل مسابقه اسب دوانی شانس کمی برای برنده شدن دارد، نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است

(عامیانه - قمار) احتمال کم، (مجازی) هر کاری که احتمال موفقیت آن کم باشد ولی نوید سود بسیار بدهد، (فیلمبرداری) نمای دور، نمای عمومی، دور فرتور، کسیکه درمسابقات مثل مسابقه اسب دوانی شانس کمی برای برنده شدن دارد، نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است

long shot

<hr> تیزبین، دوراندیش، رجوع شود به: farsighted، دوربین، مال اندیش، عاقل، عاقبت اندیش

تیزبین، دوراندیش، رجوع شود به: farsighted، دوربین، مال اندیش، عاقل، عاقبت اندیش

long sighted

long simmering

long since

long sleeve

long sleeved

long slow haul

long smut

long sought

long span

<hr> دیرین، از مدت ها پیش، از دیرگاه (long standing هم می نویسند)

دیرین، از مدت ها پیش، از دیرگاه (long standing هم می نویسند)

long standing

long standing rift

long story

long story short

long story short i survived

<hr> (تحمل مشقات برای مدت طولانی) بردباری دراز مدت، پرشکیبی، شکیبایی زیاد، بردبار (در دراز مدت)

(تحمل مشقات برای مدت طولانی) بردباری دراز مدت، پرشکیبی، شکیبایی زیاد، بردبار (در دراز مدت)

long suffering

<hr> (بازی ورق) دستی که در آن یک بازیکن بیشترین تعداد ورق های ممکن را دارد

(بازی ورق) دستی که در آن یک بازیکن بیشترین تعداد ورق های ممکن را دارد

واژه های حرف "l" - پیشنهاد کاربران