پیشنهاد کاربران

nadsat

<hr> (اسکاتلند) نه، نه خیر

naer

naeryo jireugi

naeseous

naet

naff off

<hr> معنی : عیب جو، یابو، نق نقو، اسب پیر و وامانده، اسب کوچک سواری، مرتبا گوشزد کردن، ازار دادن، نق زدن، عیب جویی کردن <hr> معانی دیگر : غر زدن، (کاشی) فیومه گرفتن، آزار دادن، رنجه داشتن، (به ویژه زن) غرغرو، جگر خوار، (قدیمی) اسب کوچک سواری، لاشه اسب، کلته، فاحشه

معنی : عیب جو، یابو، نق نقو، اسب پیر و وامانده، اسب کوچک سواری، مرتبا گوشزد کردن، ازار دادن، نق زدن، عیب جویی کردن معانی دیگر : غر زدن، (کاشی) فیومه گرفتن، آزار دادن، رنجه داشتن، (به ویژه زن) غرغرو، جگر خوار، (قدیمی) اسب کوچک سواری، لاشه اسب، کلته، فاحشه

nag at

nag hag

nag to death

nagged

nagger

<hr> خرده گیری، عیبجویی، سرزنش

خرده گیری، عیبجویی، سرزنش

nagging

nagging behaviors

nagging doubt

naggy

naghdi1359

nagoation

nagware

nahawend

<hr> معنی : بی ریا، خام، بی تجربه، ساده و بی تکلف <hr> معانی دیگر : naive ساده و بی تکلف

معنی : بی ریا، خام، بی تجربه، ساده و بی تکلف معانی دیگر : naive ساده و بی تکلف

naif

naif hawatme

naihe bridge

<hr> معنی : چنگال، چنگ، ناخن، گل میخ، میخ سرپهن، میخ، سم، میخ سرپهن زدن، میخ زدن، با میخ کوبیدن، با میخ الصاق کردن، بدام انداختن، زدن، گرفتن، کوبیدن، قاپیدن <hr> معانی دیگر : میخ زدن (به)، با میخ استوار کردن (بر)، میخکوب کردن، (نگاه یا اندیشه یا توجه) بر چیزی متمرکز کردن، (دروغ و غیره را) افشا گری کردن، کشف و افشا کردن، (عامیانه) دستگیر کردن، (عامیانه) زدن، (جانور به ویژه پرنده و درنده) پنجول، (رجوع شود به: ckae)، (پیشترها) سنجه ی پارچه برابر با دو و یک چهارم اینچ، می&nbsp; سرپهن، گل می، بامی&nbsp; کوبیدن، با می&nbsp; الصاق کردن

معنی : چنگال، چنگ، ناخن، گل میخ، میخ سرپهن، میخ، سم، میخ سرپهن زدن، میخ زدن، با میخ کوبیدن، با میخ الصاق کردن، بدام انداختن، زدن، گرفتن، کوبیدن، قاپیدن معانی دیگر : میخ زدن (به)، با میخ استوار کردن (بر)، میخکوب کردن، (نگاه یا اندیشه یا توجه) بر چیزی متمرکز کردن، (دروغ و غیره را) افشا گری کردن، کشف و

nail

nail bed

nail biter

<hr> روانشناسى : ناخن خایى

nail biting

nail biting finish

nail bitter

nail clipper

nail clippers

nail clubbing

nail down

nail extension

<hr> ناخن تراش، سوهان ناخن

nail file

nail filers

nail gun

nail hole repair

<hr> هر چیزی که عمر را کوتاه می کند

هر چیزی که عمر را کوتاه می کند

nail in one's coffin

nail is one's coffin

nail it down

nail on the head

<hr> مانیکور، رنگ و جلای ناخن، لاک (ناخن)

مانیکور، رنگ و جلای ناخن، لاک (ناخن)

واژه های حرف "n" - پیشنهاد کاربران