پیشنهاد کاربران

noncount

noncovalent

noncovalently

noncreative

noncriminal justice

noncrimp fabrics

noncritical

noncrop

noncurrent assets

noncurrent loans

noncurrent loans to assets ratio

noncustodial

noncustomer

noncyclic

nondebatable

nondecreasing

nondecussate

nondeep

nondefensive

nondegradable

nondelivery

nondemolition

<hr> ناوابسته به کلیسا یا فرقه ی بخصوص، خودپا

ناوابسته به کلیسا یا فرقه ی بخصوص، خودپا

nondenominational

nonderivative

<hr> <b>معنی</b> : نا معین، وصف ناپذیر، غیرقابل طبقه بندی <hr> <b>معانی دیگر</b> : (غیرقابل وصف یا رده بندی) رده ناپذیر، ناشناساندنی، بازگویه ناپذیر، بی ویژگی، نامشخص، بی هویت، بی بو و خاصیت، بی رنگ و آب، غیر قابل توجه، ناگیرا، پیش پا افتاده، معمولی، وازده، آدم معمولی یا بی بو و خاصیت، هیچ کاره

معنی : نا معین، وصف ناپذیر، غیرقابل طبقه بندی معانی دیگر : (غیرقابل وصف یا رده بندی) رده ناپذیر، ناشناساندنی، بازگویه ناپذیر، بی ویژگی، نامشخص، بی هویت، بی بو و خاصیت، بی رنگ و آب، غیر قابل توجه، ناگیرا، پیش پا افتاده، معمولی، وازده، آدم معمولی یا بی بو و خاصیت، هیچ کاره

nondescript

<hr> غیرمخرب، عمران : ازمایش غیر تجربى

غیرمخرب، عمران : ازمایش غیر تجربى

nondestructive

nondestructively

nondiagnostic

nondictatorial

nondifferentiable

nondimensionalization

nondirectional

<hr> روانشناسى : بى رهنمود

nondirective

nondirective interview

nondisabled

nondisclosure

nondiscretionary

nondiscrimination

nondiscriminatory

nondiscursive

<hr> (زیست شناسی - کاستمان) ناگسستگی، نافصل

(زیست شناسی - کاستمان) ناگسستگی، نافصل

nondisjunction

nondisplaced fracture

nondissociating

nondiversifiable risk

nondomestic

nondominant

nondominant hand

nondominated

واژه های حرف "n" - پیشنهاد کاربران