risen out

<hr> معنی : برخیزنده، خیز پله، بلند شونده <hr> معانی دیگر : (شخص یا چیز) بلند شونده، خیزنده، خاستگر (رجوع شود به: rise)، سحر خیز

معنی : برخیزنده، خیز پله، بلند شونده معانی دیگر : (شخص یا چیز) بلند شونده، خیزنده، خاستگر (رجوع شود به: rise)، سحر خیز

riser

riser cable

rises

rishter

<hr> معنی : خنده اور <hr> معانی دیگر : قادر به خنده، تمایل به خنده، خنده رو، وابسته به خنده

معنی : خنده اور معانی دیگر : قادر به خنده، تمایل به خنده، خنده رو، وابسته به خنده

risible

<hr> معنی : خیز، طلوع، برخاستگی، در حال ترقی یا صعود، طالع، بالا رونده، متصاعد <hr> معانی دیگر : در حال رشد، بالغ شونده، (عامیانه) نزدیک به، رجوع شود به: rise، خیزگر، خیزنده، سربالا، (نجوم) رجوع شود به: ascendant، شورش، قیام، طغیان، برجستگی، بلندی، (محلی) کورک، دمل

معنی : خیز، طلوع، برخاستگی، در حال ترقی یا صعود، طالع، بالا رونده، متصاعد معانی دیگر : در حال رشد، بالغ شونده، (عامیانه) نزدیک به، رجوع شود به: rise، خیزگر، خیزنده، سربالا، (نجوم) رجوع شود به: ascendant، شورش، قیام، طغیان، برجستگی، بلندی، (محلی) کورک، دمل

rising

rising action

rising audiogram

rising damp

rising free

rising inflation

rising intonation

rising shot

rising sludge

rising star

rising sun

rising thoughts

rising tide

rising vote

<hr> معنی : مخاطره، خطر، ریسک، احتمال زیان و ضرر، گشاد بازی، بخطر انداختن <hr> معانی دیگر : سیج خواهی، احتمال خطر، دل به دریا زنی، سیج گری، به مخاطر انداختن، خطر کردن، سیج کردن، سیج گری کردن، به خطر انداختن، دل به دریا زدن

معنی : مخاطره، خطر، ریسک، احتمال زیان و ضرر، گشاد بازی، بخطر انداختن معانی دیگر : سیج خواهی، احتمال خطر، دل به دریا زنی، سیج گری، به مخاطر انداختن، خطر کردن، سیج کردن، سیج گری کردن، به خطر انداختن، دل به دریا زدن

واژه های حرف "r" - پیشنهاد کاربران