پیشنهاد کاربران

teeth rattling

teether

teething

teething problem

<hr> حلقه ی پلاستیکی که کودک موقع دندان درآوردن آن را گاز می گیرد (teether هم می گویند)، حلقه لاستیکی مخصوص گاز گرفتن کودک تا دندان در اورد

حلقه ی پلاستیکی که کودک موقع دندان درآوردن آن را گاز می گیرد (teether هم می گویند)، حلقه لاستیکی مخصوص گاز گرفتن کودک تا دندان در اورد

teething ring

teething trouble

teething troubles

<hr> (عامیانه) کامل، تمام، تکمیل، وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن

(عامیانه) کامل، تمام، تکمیل، وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن

teetotal

<hr> teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی

teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی

teetotaler

<hr> teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی

teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی

teetotaller

teff

tefine

teflon lined autoclave

<hr> tegumnentum پوست طبیعی، غشاء پوششی

tegumnentum پوست طبیعی، غشاء پوششی

tegmentum

tegmina

tehen

teheran

<hr> شهر تهران (پایتخت ایران - teheran هم می نویسند)

شهر تهران (پایتخت ایران - teheran هم می نویسند)

tehran

teibi

teichoicacid

teichopsia

teique

teiviality

tekken

tektaş

<hr> بندر تل آویو (در اسرائیل)

بندر تل آویو (در اسرائیل)

tel aviv

tel from

telagion

telalgia

telangiectasia

telangion

tele

tele alarm

tele education

tele medicine

tele text

telebanking

telebook

telecabin

telecare

telecartographic

telecartography

<hr> <b>معنی</b> : برنامه تلویزیونی، برنامه تلزیویونی پخش کردن <hr> <b>معانی دیگر</b> : (توسط تلویزیون) بخش کردن، برنامه ی تلویزیونی، پخش تلویزیونی

معنی : برنامه تلویزیونی، برنامه تلزیویونی پخش کردن معانی دیگر : (توسط تلویزیون) بخش کردن، برنامه ی تلویزیونی، پخش تلویزیونی

واژه های حرف "t" - پیشنهاد کاربران