اراسته و منظم

<hr> مترادف اراستگی : ( آراستگی ) اتساق، ترتیب، تزیین، نسق، نظام، نظم

مترادف اراستگی : ( آراستگی ) اتساق، ترتیب، تزیین، نسق، نظام، نظم

اراستگی

اراستگی صفات

اراستگی و نظام سپاه

<hr> مترادف ارام ارام : ( آرام آرام ) آهسته آهسته، باطمانینه، بتدریج، تدریجاً، شمرده شمرده، کم کم، یواش یواش

مترادف ارام ارام : ( آرام آرام ) آهسته آهسته، باطمانینه، بتدریج، تدریجاً، شمرده شمرده، کم کم، یواش یواش

ارام ارام

ارام بخش یا خانه

ارام خودمانی

ارام و اهسته

ارام و کند

ارام و یواش

ارام گرفت

ارام گرفته

ارام یافتن

<hr> مترادف ارامش : ( آرامش ) آسایش، آسودگی، استراحت، راحت، راحتی، فراغ بال، فراغت، آشتی، صلح، صلحجویی، مسالمت، آرام، تسکین، سکون، قرار، امان، امنیت، ایمنی، سکینه، طمانینه <hr> متضاد ارامش : ( آرامش ) آشوب، بلوا

مترادف ارامش : ( آرامش ) آسایش، آسودگی، استراحت، راحت، راحتی، فراغ بال، فراغت، آشتی، صلح، صلحجویی، مسالمت، آرام، تسکین، سکون، قرار، امان، امنیت، ایمنی، سکینه، طمانینه متضاد ارامش : ( آرامش ) آشوب، بلوا

ارامش

ارامش بخش دلهاست

ارامش دادن

ارامش دهنده اعصاب

ارامش ذهنی

ارامش و اسودگی

ارامش و بی حرکتی

ارامش و دلداری

ارامش یافته

<hr> مترادف ارامگاه : ( آرامگاه ) تربت، خاک، خاکجا، ضریح، قبر، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مزار، مقبره

مترادف ارامگاه : ( آرامگاه ) تربت، خاک، خاکجا، ضریح، قبر، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مزار، مقبره

ارامگاه

ارامگاه ابو نصر طبرسی مؤلف مکارم الاخلاق در سبزوار

ارامگاه این عارف در سر پل ذهاب است

ارامگاه دیدنی شهر ری

ارامگاه شهدا را به ان تشبیه کرده اند

ارامگاه فردوسی

ارامگاه مولوی

ارامگاه پیشوایان

ارامگاههای امامان

<hr> مترادف ارایش : ( آرایش ) بزک، توالت، حلیه، زیب، زینت، زیور، آذین، تزیین، پیرایه، چهره آرایی، گریم <hr> متضاد ارایش : ( آرایش ) پیرایش

مترادف ارایش : ( آرایش ) بزک، توالت، حلیه، زیب، زینت، زیور، آذین، تزیین، پیرایه، چهره آرایی، گریم متضاد ارایش : ( آرایش ) پیرایش

ارایش

ارایش تیاتری

ارایش در قدیم

ارایش درخت

ارایش درختان

ارایش صحنه

ارایش صحنه نمایش

ارایش صورت بازیگران

ارایش قدیمی ها

ارایش ناخن

ارایش و زینت

ارایش و زیور

ارایش یا زینت

ارایش یا زیور

<hr> مترادف ارایشگر : ( آرایشگر ) آراینده، چهره آرا، مشاطه، پیرایشگر، حلاق، سرتراش، سلمانی

مترادف ارایشگر : ( آرایشگر ) آراینده، چهره آرا، مشاطه، پیرایشگر، حلاق، سرتراش، سلمانی

ارایشگر

ارایه مستطیلی عناصر ریاضی

<hr> مترادف ارتباط : بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، دلبستگی، رابطه، ربط، سروکار، علایق، مراوده، مناسبت، وابستگی، وفاق <hr> برابر پارسی : پیوند، پیوستگی، پیوستار

مترادف ارتباط : بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، دلبستگی، رابطه، ربط، سروکار، علایق، مراوده، مناسبت، وابستگی، وفاق برابر پارسی : پیوند، پیوستگی، پیوستار

واژه های حرف "ا" - جدول کلمات